اهمیت مطالعهٔ اقتصاد کلان
چون اقتصاد کلان مطالعهٔ متغیرهای اقتصادی در سطح کل یا جامعه است و از طرفی مسائل اقتصادی در سطح جامعه در بسیار موارد ابعاد غیر اقتصادی، به خصوص اجتماعی-سیاسی و حتی بینالمللی به خود میگیرند، بنابراین مطالعهٔ اقتصاد کلان از این نظر نیز اهمیت مییابد.

کتابهای موجود اقتصاد کلان
در زمینه اقتصاد کلان کتابهای بسیاری نوشته شده است.
اقتصاد محیط زیست
اقتصاد محیط زیست به طور کلی شامل مراحل ذیل می باشد:ارزیابی اهمیت اقتصادی انحطاط محیط زیست و یافتن علل اقتصادی این انحطاط و ارائه انگیزه های اقتصادی لازم جهت کند کردن، متوقف کردن، و برعکس کردن روند این انحطاط.
منشأ اقتصاد محیط زیست
عملاً منشأ اقتصاد زیست محیطی در سال ۱۹۶۰ یعنی در زمان شروع اولین موج مدرن تفکر «سبز» و برداشتهای سیاسی در کشورهای پیشرفته، که به محیط زیست گرایی (او ریوردان، ۱۹۸۳) معروف است، می باشد. بدون تردید شالوده اقتصاد زیست محیطی در طول دهه ۱۹۶۰ استوار گردید. اقتصاد زیست محیطی شاخه ای از علم اقتصاد بوده و تاریخچه مشترکی با رشته مادری آن دارد. برخی از ایده های بنیادینی که چارچوب اقتصاد زیست محیطی را بنا نموده اند، ریشه در قرن نوزدهم میلادی دارند.
آلودگی محیط زیست به مثابه یک هزینه خارجی
از آنجایی که اقتصاد، یک سیستم باز می باشد، سه فرایند اصلی (استخراج، فرایند سازی یا تولید و مصرف) تماماً متضمن تولید ضایعاتی است که در نهایت به محیط زیست (به هوا، آب یا زمین) بازگردانده می شوند. وجود ضایعات فراوان در مکان و زمان نامناسب موجب بروز نغییرات بیولوژیک در محیط زیست خواهد شد، که خود باعث آسیب به حیوانات، گیاهان و اکوسیستم می شوند. چنانچه خسارات محیط زیستی به سلامتی و بهداشت انسان آسیب رسانده یا به طریقی اثر منفی بر رفاه انسان بگذارند، اقتصاددانان بر این عقیده هستند که آلودگی اقتصادی روی داده است.
بهره برداری از منابع غیر قابل تجدید و تجدید شونده
بر اساس مدل تعادل مواد در نقطه تلاقی اقتصاد و محیط زیست، عملیات استخراج (و برداشت) منابع شروع فرایند فعالیت اقتصادی می باشند. بطور ساده می توان منابع را به دو گروه فناپذیر (یا غیر قابل تجدید) و منابع تجدید شونده طبقه بندی نمود.مورد اول مقدار آن ثابت است و استفاده از آن در یک مدت زمان مشخص به معنی دسترسی کمتر به آن در سایر مواقع است. مبنای اقتصاد مناع غیر قابل تجدید توسط گری (۱۹۱۴) و هتلنیگ (۱۹۱۳) مدون و فرمول بندی گردید. تحلیل آنها بر این اساس بود که مناع جهان ممکن است سریعاً استخراج شده و به صورت نازلی به هدر روند.
رشد اقتصادی، رشد حمعیت و محیط زیست
فعالیت اقتصادی را می توان به عنوان فرایندی از تغییر شکل مواد و انرژی متصور شد. از آنجایی که مواد و انرژی را نمی توان در مفهوم مطلق آن از بین برد (قانون اول ترمودینامیک)، بنابراین آنها مجدداً به شکل ضایعات ظهور یافته نهایتاً به محیط زیست باز می گردند. بدین ترتیب هرچه دستاوردهای اقتصادی کلان تر باشند، ضایعات تولیدی بیشتر خواهند بود. اگر فکر کنیم محیط هایی که مجبور به پذیرش ضایعات هستند مانند رودخانه ها، محل های تخلیه زباله در زمین، دریا ها،اتمسفر ظرفیت محدودی برای جذب آنها دارند، آن گاه احتمال وجود محدوده ای برای توسعه اقتصاد روشن می شود. توسعه اقتصادی بر حسب میزان افزایش بازده ملی، یا تولید ناخالص ملی (GNP) برآورد می شود. افزایش در مقدار تولید ناخالص ملی معمولاً به عنوان رشد اقتصادی شناخته می شود.بنابراین احتمالاً محدوده ای برای رشد اقتصادی وجود دارد.همگام با افزایش رشد، مقدار ضایعات نسبت به ظرفیت محدود محیط طبیعی برای جذب آنها، افزایش می یابد. زمانی که مقدار ضایعات از ظرفیت جذب فزون تر گردد، ممکن است خسارات شدیدی بر محیط زیست وارد آمده و سطح رفاه بیشتری عملاً افت پیدا کند. ما این محدودیت در برابر رشد را «محدودیت پذیرش ضایعات» می نامیم.
روش های ارزیابی هزینه ها و منافع محیط زیست
ارزیابی اقتصادی بدین معنی است که ما اثرات زیست محیطی را بر حسب مبالغ پولی بیان می کنیم. تحلیل هزینه_فایده، قدیمی ترین روش ارزیابی اقتصادی است که در آن هزینه و منافع یک پروژه برای بیان میزان سودمند بودن آن، مورد بررسی قرار می گیرند.نظریه تحلیل هزینه_فایده هیچ محدودیتی در مورد ماهیت هزینه ها و منافع پروژه اعمال نمیکند. یعنی تمام هزینه ها و منافعی که بر محیط زیست وارد می شود نیز بخشی از مطالعه هزینه_فایده خواهد بود.
اقتصاد منابع طبیعی
اقتصاد منابع طبیعی به عرضه، تقاضا و تخصیص منابع میپردازد. در واقع زیز شاخهای از اقتصاد است که به بحث استخراج منابع میپردازد. هدف اصلی از اقتصاد منابع طبیعی شناخت نقش منابع در اقتصاد و بهره برداری بهینه از منابع جهت توسعه پایدار میباشد تا این منابع برای نسلهای بعدی هم باقی بماند. توسعه پایدار الگوئی برای بهره برداری از منابع هست بطوریکه علاوه بر بهره برداری از منابع، حفاظت از منابع را هم بر عهده دارد تا این منابع برای نسلهای آینده تضمین میگردد. این علم به اثرات متقابل اقتصاد انسانی و اکوسیستم میپردازد. به این اصل تمرکز مییابد که با توجه به محدودیتهای اکولویکی از چه شیوهای از منابع استفاده اقتصادی بشود. اقتصاد منابع طبیعی بطور سنتی روی بهره برداری بهینه ازجنگلها، مراتع، آبزیان و منابع معدنی بحث میکند. ولی امروزه علاوه بر این مسائل، به مسائل جدیدی از قبیل تغییرات آب و هوائی، اثرات کشاورزی بر محیط زیست، شهر نشینی، اقتصاد انرژی و ارزشیابی محصولات غیر بازاری میپردازد.
اقتصاد مهندسی
اقتصاد مهندسی از شاخههای علم اقتصاد است و از روشهای تحلیلی که در برآورد هزینه و تعیین ارزش سیستمها، فراوردهها و خدمات به کار میروند، گفتگو میکند. اقتصاد مهندسی یکی از دروس اصلی رشته مهندسی صنایع می باشد که در آزمون ارشد این رشته نیز جزو 5درس تخصصی می باشد. اقتصاد مهندسی را می توان دروازه ورود به رشته مهندسی مالی قلمداد کرد
موفقیت در حل مسائل مهندسی غالباً به توانایی و بررسی هر دو عامل اقتصادی و فنی وابستهاست. مهندسان باید مسئولیت تفسیر اقتصادی کار خود را خود بر عهده گیرند. برای بر قرار کردن ارتباط بین جنبههای فنی و اقتصادی کارهای مهندسی، تسلط یافتن مهندسان بر مفاهیم بنیانی تحلیلهای اقتصادی لازم است.
اقتصاد مهندسی، مجموعه تکنیکهایی است که فرایند مقایسه بین گزینههای قابل انتخاب را بر پایهٔ اصولی اقتصادی، ساده سازی میکند. اقتصاد مهندسی در واقع ابزاری برای انتخاب بهترین یا به عبارتی مقرون به صرفهترین گزینه از میان گزینههای پیش روی مهندسین است. به عبارت دیگر، اقتصاد مهندسی، ابزار اصلی تصمیم گیری مهندسین در پروژه هاست. مباحث علمی و فنّی مطرح شده در طول دورههای تحصیلیِ رشتههای مهندسی، گزینههای مختلفی را برای انجام امورِ محوّل شده به مهندسین، پیش روی آنها گذارده که همگی به لحاظ فنّی و مهندسی قابل اجرا هستند. امّا، این اقتصاد مهندسی است که مشخص میکند از میان گزینههای مختلفِ قابل اجرا از لحاظ فنّی، کدامیک به لحاظ اقتصادی توجیه پذیر بوده و کدامیک فاقد توجیه اقتصادی است. به بیان دیگر، اگر قابلیت فنّی اجرای گزینهها و پروژههای مهندسی، شرط لازم انجام آنهاست، قابلیت مالی یا همان «توجیه اقتصادیِ» آنها نیز شرط کافی در اجرای آنها خواهد بود. اقتصاد مهندسی به طور مشخص، به مقولهٔ دوم که همان بررسی توجیه پذیری اقتصادیِ گزینههای پیش روی مهندسین است، میپردازد.
نیاز به اقتصاد مهندسی از زمانی احساس شد که مهندسین به تجزیه و تحلیل اقتصادیِ تصمیمات مربوط به پروژههای مهندسی روی آوردند. اقتصاد مهندسی در حقیقت، قلب تپندهٔ فرایند تصمیم گیری است. تصمیمات مورد بحث در اقتصاد مهندسی، دربردارندهٔ عناصری اساسی از قبیل جریانهای نقدی پول، زمان و نرخهای بهره هستند. در نهایت، اقتصاد مهندسی کمک میکند تا با استفاده از روشهای منطقی و ریاضیاتی، تصمیم گیریهای بهتر و اقتصادی تری صورت گیرد.
در تعریف اینکه اقتصاد مهندسی چه چیزی است، مفید خواهد بود که بدانیم اقتصاد مهندسی چه چیزی نیست. اقتصاد مهندسی، فرایند یا روشی برای تعیین اینکه چه گزینههایی برای انتخاب وجود دارند، نمیباشد. بلکه برعکس، رسالت اقتصاد مهندسی، دقیقاً بعد از مرحلة شناساییِ گزینههای قابلِ انتخاب، شروع میشود. اگر بهترین گزینه واقعاً گزینهای باشد که مهندس، آن را به عنوان یک گزینهٔ قابلِ انتخاب، شناسایی نکرده باشد، در این صورت بدیهی است که استفاده از تمام ابزارهای تحلیلیِ اقتصاد مهندسی، به انتخاب آن گزینه منجر نخواهد شد.
گزینههای قابلِ انتخاب در امور مهندسی، معمولاً دربردارندهٔ مواردی از قبیل هزینهٔ خرید (هزینهٔ اولیه)، عمر مفیدِ پیش بینی شده، هزینههای سالانة نگهداری دارایی ها (هزینههای عملیاتی و نگهداری داراییها)، ارزش فروش مجددِ پیش بینی شده (ارزش اسقاطی)، و نرخ بهره میباشد. بعد از جمع آوری آمار، ارقام و برآوردهای مربوطه، تحلیل اقتصاد مهندسی میتواند راهنمای تعیین بهترین گزینه از دیدگاه علم اقتصاد باشد.
اقتصاد هیدروژن
اقتصاد هیدروژن مجموعه روشهایی مبتنی بر جایگزینی انرژی حاصل از هیدروژن به جای سوختهای فسیلی به عنوان یک حامل انرژی میباشد. با بدست آوردن هیدروژن ازطریق الکترولیز آب، وذخیره سازی آن، از انرژی حاصل از ترکیب هیدوژن با اکسیژن میتوان در موتورهای وسایل نقلیه استفاده کرد خروجی آن نیز آب میباشد که یک ماده پاک محسوب میشود. جرج بوش در زمان ریاست جمهوری خود مقدار ۱٫۲ میلیارد دلار برای طرحهای ابتکاری به منظور استفاده از انرژی هیدروژن برای جایگزینی به جای سوختهای فسیلی اختصاص داد. در ایرلند از اتوبوسهایی با مصرف سوخت هیدروژنی استفاده میشود. با این وجود استفاده از هیدروژن مشکلات عملی را نیز دارد یکی از آنها حجم بالای هیدروژن برای استفاده در سلول سوختی است زیرا این هیدروژن فقط به صورت گاز ذخیره میشود وتولید کنندگان اتومبیل سوخت به شکل مایع را ترجیح میدهند.
اقتصاددان
اقتصاددان حرفهای در دانش اجتماعی در زمینه اقتصاد است. اقتصاددانان، تعاریف، نظریهها و متدلوژی اقتصاد را میدانند و توانایی تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی در حوزه کلان و خرد اقتصادی در سطح بنگاه و صنعت را دارند.
انجمن اقتصاددانان ایران
انجمن اقتصاددانان ایران، نخستین و قدیمیترین سازمان علمی وابسته به اقتصاددانان ایرانی است که در سال ۱۳۵۳ خورشیدی توسط دکتر منوچهر فرهنگ بر پا شد. دکتر حسین پیرنیا نخستین رئیس انجمن در سال اول فعالیت بود و سپس دکتر فرهنگ تا پایان عمر به عنوان رئیس انجمن انجام وظیفه کرد. هم اکنون دکتر علی رشیدی رئیس انجمن است. از بزرگان این انجمن میتوان به دکتر مشکوه اشاره کرد.
جلسه هیئت اجرایی انجمن اقتصاد دانان در سال ۱۳۸۷، شامل دکتر علی رشیدی، دکتر علی اکبر نیکو اقبال، دکتر حمید دیهیم، دکتر موسی غنی نژاد، دکتر باقر قدیری اصلی، دکتر کتابی، دکتر پرویز حسابی، دکتر منوچهر فرهنگ، علی حبیب نیا بود.
انحصار طبیعی
انحصار طبیعی یا وضعیت تکقطبی، وضعیتی است که یک شرکت تمامی یا بخش بزرگی از تقاضاهای خرید متقاضیان را فراهم میکند. همینطور وضعیت تک قطبی طبیعی وضعیتی است بر مبنای هزینه-فناوری یک صنعت که بیان میدارد:
بهترین و کاراترین اقدام برای کاهش هزینه تمام شده یک محصول در دراز مدت این است که آن محصول تنها در یک کارخانه مادر تولید شود. در بعضی موارد این وضعیت به عمده تامین کننده محصول در یک صنعت که اغلب اولین شرکت تولیدکننده محصول میباشد، یک برتری قابل توجه در زمینه میانگین هزینههای تمام شده برای تولید یک محصول در برابر دیگر شرکتهای رقیب میدهد. این وضعیت بیشتر در صنایعی ایجاد میشود که هزینههای اولیه بسیار غالبند و باعث ساخت اقتصادهایی در مقیاس بالا در مقابل اندازه بازار میشوند و از این رو موانعی را بر سر عرضه بوجود میآورند، نمونههایی که میتوان نام برد شرکتهای خدماترسان عمومی از جمله سرویسهای تامین آب و برق شهری میباشند.
ساخت شبکه ارتباطی (آب، خطوط لوله گاز، خطوط برق و تلفن) بسیار هزینه بر است. بخاطر همین، شرکتهای رقیب تمایلی به سرمایهگذاری پایهای که شرط اول برای رقابت در بازار تک قطبی مورد نیاز هست ندارند. با تمامی این موارد، امکان ایجاد شرایطی که در آن کنترل بازار عرضه تنها در دست چند شرکت بزرگ، حتی با وجود اینکه شرایط هزینهای صنعت دارای ویژگیهایی مشابه با ویژگیهای وضعیت تک قطبی باشد وجود دارد.
توضیحات
تمامی صنایع شامل هزینههای مربوط به وارد شدن اولیه به آن صنعت میشوند. معمولاً بخش عمدهای از این هزینهها برای سرمایه گذاری لازم است. شرکتهای بزرگتر همچون شرکتهای خدمات رسانی عمومی نیازمند مقدار قابل توجهی سرمایه گذاری اولیه هستند. این موانع بر سر راه ورود به این رقابت تعداد شرکتهای رقیب را صرف نظر از اینکه چه مقدار درآمد در آن صنعت وجود دارد به طور طبیعی کاهش میدهد.
وضعیت تک قطبی زمانی رخ میدهد که تامین کننده اصلی محصول یک برتری قابل توجه از بابت هزینهها بر دیگر رقبا داشته باشد، این وضعیت بیشتر در صنایعی ایجاد میشود که هزینههای اولیه بسیار غالبند و باعث ساخت اقتصادهایی در مقیاس بالا در برابر اندازه بازار میشوند، مثلاً در مورد شرکتهای آب و برق، هزینه ساخت شبکههای انتقال بقدری بالاست که بطور موثری مانع از ورود رقبای بالقوه در بازار تک قطبی میشود و بمانند یک مانع غیرقابل حرکت بر سر راه ورود به این بازار میشود.
شرکتهایی که از اقتصادهایی در مقیاس بزرگ بهره میبرند اغلب به مشکلات مربوط به دیوانسالاری برمیخورند. این عوامل باعث ایجاد یک اندازه بهینه برای آن شرکت میشوند که در آن میانگین هزینهای تولید یک فراورده به حداقل میرسد. اگر اندازه بهینه به آن بزرگی باشد که بتواند کل بازار را تامین کند در آن صورت آن بازار یک بازار تک قطبی و انحصاری است.
بحث بیشتر در این زمینه نیازمند داشتن اطلاعاتی در مورد ریزاقتصادهاست:
دو نوع متفاوت از هزینه در ریزاقتصادها حائز اهمیت است:
هزینههای جنبی و هزینههای ثابت.
هزینههای جانبی هزینه هایی است که به شرکتهایی که به یک مشتری بیشتر خدمت رسانی میکنند. در صنعتی که وضعیت تک قطبی وجود ندارد(بیشتر صنایع)، هزینههای جانبی با عامل «اقتصاد بزرگ» کاهش پیدا میکند و با مشکلات ناشی از بزرگتر شدن شرکت (مانند به کار کشیدن بیش از حد از کارگران، کاغذبازی و اسراف منابع و...) افزایش پیدا میکند.
همزمان با اتفاقاتی که برای شرکت میافتد میانگین هزینه تمام شده فراوردههای شرکت هم دچار نوسان میشود. یک شرکت تک قطبی ساختار هزینهای بسیار متفاوتی نسبت به وضیعت قبل دارد. این شرکت دارای هزینه ثابت زیاد برای ساخت محصولاتش هست، محصولاتی که به خروجی وابسته نیستند. ولی هزینههای جانبی ساخت یک محصول بیشتر ، تقریباً ثابت و کم است.
یک شرکت با هزینههای ثابت زیاد برای اینکه امیدوار به برگشت سرمایه اش باشد نیازمند تعداد زیادی مشتری است. اینجا همان جایی است که فاکتور اقتصاد بزرگ مهم میشود. چون هر شرکت متحمل هزینههای ثابت بسیار بالا میشود، همینطوری که شرکت سهم عمدهای از بازار را تصاحب میکند و محصولاتش را افزایش میدهد هزینههای ثابتی که قبلاً هزینه شده با داشتن تعداد زیادی مشتری جبران میگردد. بنابراین در صنایعی که نیازمند سرمایه گذاری اولیه بالا میباشند میانگین کل هزینهها با افزایش تولید محصولات افزایش مییابد.
قبلاً وضعیت تک قطبی بخاطر هزینههای ثابت بالا ایجاد شدهاست و همین عامل بنا به قانون اقتصادهای بزرگ که بیان میدارد «هر چه شرکت بزرگتر باشد میانگین هزینهها کمتر میشود»، امتیازی بزرگ برای این شرکتها محسوب میشود. با علم به این موارد هیچ شرکتی تلاشی برای ورود به این بازار تک قطبی نمیکند.
تعاریف رسمی از تکقطبیت طبیعی
ویلیام بامول (۱۹۹۷) تعریف مورد قبول امروزی از تک قطبیت طبیعی را تعریف کرد. این تعریف بیان میدارد که یک صنعت با محصولات چند شکلی، محصولاتش هزینه بر تر از محصولات تولید شده در بازار تک قطبی است. او این تعریف را به مفهوم ریاضیاتی زیرجمعی (subadditivity)ربط داد، یعنی همان تابع هزینه. بامول همچنین یادآور شدهاست که برای شرکتی که تنها یک محصول تولید میکند اقتصادهای بزرگ یک شرط کافی اما غیرضروری برای اثبات زیرجمعی بودن است.
صنایع با شرایط تک قطبی طبیعی
شرکتهای خدماترسان عمومی اغلب تک قطبی هستند. در صنایعی با محصول استاندارد شده و اقتصاد بزرگ، اغلب یک وضیعت تک قطبی طبیعی بوجود میآید. در مورد برق، همه شرکتها یک محصول را فراهم میکنند، زیرساختهای مورد نیاز بسیار هزینه برند و هزینهٔ اضافه کردن یک مشتری نیز تا حدی قابل پوشش است. اضافه کردن یک مشتری ممکن است درآمد شرکت را اضافه و میانگین هزینههای فراهم کردن محصول را کاهش دهد.
تا زمانی که میانگین هزینه خدمت رسانی به مشتریان کاهش یابد شرکت بزرگتر به طور موثرتر و با صرفهجویی بیشتری به مشتریان خدمات میدهد. البته این عامل با تفاضلگیری از محصول تغییر میکند و باعث میشود که آن جنس اولیه نباشد. برای مثال شرکتهای برق ممکن است مشتریانی پیدا کنند که برای برق سبز یا برق بدون آلایندگی یا برقهایی که بصورت محلی ساخته میشوند پول بیشتری بپردازند.
نمونههای تاریخی
از جمله این روند در صنعت آب بریتانیا در سده نوزدهم اتفاق افتادهاست. تا میانههای سده نوزده، مجلس دولت را از فعالیت در بخش تامین آب منع میکرد، در سال ۱۸۵۱ شرکتهای خصوصی ۶۰ درصد سهم بازار را در اختیار داشتند. رقابت بین شرکتهایی که در شهرهای صنعتی بزرگتر فعالیت داشتند باعث شده بود که حاشیههای درآمد کاهش پیدا کند، چون شرکتها کمتر قادر بودند که مبلغ کافی برای تاسیس شبکههای برق در نواحی جدید، تهیه کنند.
در نواحی با رقابت مستقیم(با دو مجموعه اصلی)، معمولاً در لبهٔ ناحیههای فعالیت شرکتها، حاشیههای درآمد، کمترین میزان را داشت. این شرایط موجب هزینههای بالاتر و صرفه جویی کمتر شد، مثلاً دو شبکه که از تمامی ظرفیتش استفاده نشده بود، وجود داشت. با وجود تعداد خانواری که توانایی مالی استفاده از این سرویسها را داشتند محدود بود، گسترش شبکه به کندی پیش میرفت و بیشتر شرکتها دارای سود کمی بودند.
با وجود نبود آب و بهداشت مناسب که تهدید جان هزاران نفر در دورههای زمانی بود، شهرداری رشد سریعی بعد از سال ۱۸۶۰ داشت و شرکتهای زیرمجموعه شهرداری قادر به تامین مالی برای سرمایه گذاری در این بخش شدند ، در مقابل شرکتهای خصوصی اغلب نتوانستند.
تعداد کمی از شرکتهای خصوصی که وضعیت خوبی در اثر کار با شهرهای کوچک زنده ماندهاند و هم اکنون حدود ۲۰ درصد جمعیت دارای آب از این شرکتها استفاده میکنند. بقیه صنعت آب در انگلیس و ولز به شکل ۱۰ ناحیه تک قطبی در سال ۱۹۸۹ خصوصی سازی شد.
ریشه یابی کلمات
مفهوم اولیه تک قطبی طبیعی اغلب به جان استوارت میل نسبت داده میشود(او قبل از انقلاب مارجینالیست این را نوشته بود)، که باور داشت قیمتها نشات گرفته از هزینههای تولید در غیاب یک تک قطبیت طبیعی یا مصنوعی است. در بحث اصول اقتصاد سیاسی میل از چشم پوشی اسمیت از یک ناحیه که میتواند علت عدم توازن درآمدها را توضیح دهد انتقاد کرد. او مثالهایی از کسانی که به صورت حرفهای در زمینهای کار میکنند مثل جواهر سازان، پزشکان و وکلا.
او گفتهاست: «برتر بودن پاداش در اینجا بعنوان پیامد رقابت محسوب نمیشود بلکه بعنوان پیامد عدم وجود رقابت میباشد، این نه تنها هیچ عیبی به استخدام وارد نمیکند، بلکه یک مزیت برای استخدام به حساب میآید، یعنی یک نوع قیمت تک قطبی، تاثیرش را نه از یک تک قطبیت قانونی بلکه از تک قطبیت طبیعی مستقل از تک قطبیت مصنوعی گرفتهاست. یک وضعیت تک قطبی طبیعی به نفع کارگران ماهر وجود دارد، این وضعیت بعضی مواقع در نسبتهای گوناگون برای برابری امتیازات آنها بکار میرود.
اگر کارگران غیر ماهر میتوانستند با کارگران ماهر بر سر تحمل زحمت یادگیری این مهارت رقابت کنند، تفاوت درآمدها نمیتوانست بیشتر از جبران زحمت و تلاشی که آنها متحمل شدهاند باشد، یعنی در یک حد معمولی که معمولاً کارگران مزد داده میشوند.
اما این عامل که یک سلسله دستورالعمل با درجه هزینه بری پایین مورد نیاز هست، یا این عامل که کارگر باید مدت زیادی از دیگر منابع تامین شوند، همه را متقاعد کرده که این حجم بزرگ از کارگران از این رقابتها کنار گذاشته شوند.»
پس استفاده میل از عبارت تک قطبیت طبیعی به تواناییهای طبیعی مربوط میشد، در تضاد با معنی که این روزها از این عبارت استنباط میشود که تنها به شکست بازار در یک صنعت خاص از جمله ریل سازی، پست یا برق اشاره دارد. چیزی که بعنوان مفهوم توسعه یافتهای از ایدهٔ میل(Mill) برداشت میشود این است که چیزی که در مورد کارگر درست باشد، در مورد سرمایه اولیه نیز صادق است. تمامی وضعیتهای تک قطبی طبیعی(در اینجا یعنی همانهایی که در شرایط مختلف بوجود میآید نه آنهایی که بوسیله قانون بوجود میآیند) که ناتوازنی در میزان دستمزد طیف گوناگونی از کارگران را بوجود آورده یا آنرا بدتر کردهاند، در بین مراکز استخدام کارگر گوناگون، شبیه به هم عمل میکنند.
اگر یک تجارت بتواند تنها تحت اختیار یک مرکز فعالیت بزرگ قرار گیرد، این منجر به محدود شدن دسته افرادی میشود که میتوانند استخدام شوند، بطوریکه این مراکز قادر باشند نرخ سودشان را از حد معمول بالاتر نگه دارند. یک کار تجاری همچنین میتواند طوری محدود به تعداد کمی افراد شود که درآمد توسط ترکیبی از معاملهکنندگان، بالا نگه داشته شود. بسیار مشهور هست که حتی در بین کتابفروشیهای پرشمار لندن این ترکیب در قدیم وجود داشتهاست. من قبلاً مواردی در مورد شرکتهای گاز و آب ذکر کردم.
میل همچنین این عبارت را در مورد اراضی بکار میبرد، که در آن تک قطبیت طبیعی از کیفیت اراضی بوجود میآید مثلاً یک زمین که در آن مواد معدنی خاص موجود باشد. افزون بر آن میل به صنایع ارتباطات مانند شبکههای تامین برق و آب، جادهها، سیستم ریلی و کانالها بعنوان وضعیتهای تک قطبی عملی اشاره کردهاست، شرکتهایی که دولتی محسوب میشوند بدلیل اینکه یا تجارت را در شرایط معقولی در جهت رضایت عمومی تحت کنترل درآورند یا قدرت خود را بر روی این شرکتها حفظ کند و سود حاصل از این وضعیت تک قطبی در جهت رفاه عمومی بدست آید، یک منع قانونی علیه رقابت قرار دادهاست. پس نرخها بوسیله بازار وضع نمیشوند بلکه بوسیله دولت تنظیم میشوند.
جهت خواندن یک توضیح کامل از ریشههای تاریخی عبارت تک قطبیت طبیعی موسکا(Mosca) را ببینید.
قوانین
همانطوریکه در تمامی شرایط تک قطبی طبیعی وجود دارد، یک شرکت با تولید انحصاری که جایگاهش را از طریق اثرات حاکم بر محیط تک قطبی طبیعی بدست آورده میتواندُ طوری رفتار کند که جایگاهش در بازار را بخطر اندازد بهعبارتی دیگر منجر به تقاضاهایی از طرف عموم برای قانونمند کردن این بازار توسط دولت شود. قانونمندسازی دولتی نیز ممکن است با درخواست یک شرکت تجاری برای ورود به بازاری که تا کنون توسط یک شرکت تک قطبی قبضه شده بود باشد.
دلایل دیگری که در حمایت از قانونمندسازی به شمار میرود شامل تمایلی که برای کنترل قدرت بازار، تسهیل رقابت، ترویج سرمایه گذاری و توسعه سیستم یا ثابت سازی بازارهاست. اگرچه معمولاً قانونمندسازی زمانی رخ میدهد که دولت احساس کند شرکتی برخلاف اهداف دولتی کار رفتار میکند. در بعضی کشورها یک راه حل اولیه برای این مشکل، نظارت دولت بر شرکتهای تک قطبی است. با این وجود این روش نیز مشکلات خودش را دارد. بعضی دولتها از امکانات شرکتهای خدمت رسان عمومی برای مقاصد سیاسی بعنوان یک منبع درآمد برای تامین هزینه فعالیتهای دولتی یا برای تقویت واحد پولی استفاده میکنند. اینگونه پیامدها و عواقب دیگر نظارت دولت بر بخشهای خدماتی، اغلب موجب عدم کارایی و کیفیت خدمت رسانی ضعیف این بخشها شدهاست. درنتیجه دولتها شروع به جستجوی راه حلهایی برای این مشکلات میکنند، که از آنها میتوان به قانونمندسازی و فراهم کردن بخشهای خدماتی بر اساس یک پایه تجاری و اغلب از طریق شراکت خصوصی نام برد.
در عوض قبول نظارت دولت توسط شرکتهای خصوصی، این شرکتها شاید اجازه برداشت سودهای سالیانه انحصارگرایانه با وجود قیمتهای ثابت را داشته یا از طریق نرخهای محدود شدهٔ برگشت(سود سالیانه)، ضمانت شده باشند. برای مثال یک شرکت برق ممکن است اجازه فروش برق به قیمتی داشته باشد که سود سالیانهاش ۱۲ درصد کل هزینههای اولیه آن شرکت باشد. اگر شرکتی تحت شرایط محدودسازی کمیسیون خدماتی عمومی قرار نگیرد، ممکن است نرخ بسیار بالاتری برای محصولش گذاشته باشد و از اینرو یک سود غیرطبیعی زیاد نسبت به سرمایه اولیه اش کسب کند. واکنشها در مقابل قانونمدسازی انجام ندادن هیچ کار تنظیم محدودیتهای قانونی بر رفتار شرکت، چه بصورت مستقیم از طریق یک شرکت نماینده دولت تنظیم رقابت در بازار(پخش کالا) تنظیم رقابت عمومی نوع حمل و نقل تنظیم رقابتهای جایگزین (رقابت معیار) نیاز به شرکتهای برای باقیماندن در بازار خرید و فروش مالکیت عمومی از دهه ۱۹۸۰ تمایل عموم مردم بسمت شرکتهای خدمترسان غیرقانونمندسازی شده پیش میرود که در آن سیستمهای رقابت در جهت جایگزینی قانونمندی با مشخص کردن و محدودسازی رفتار شرکت بر میآیند.
انجام ندادن هیچ کار
بدلیل اینکه وجود وضعیت تک قطبی طبیعی به ساختار هزینهای صنعت بستگی دارد که میتواند به صورت شدیدی از طریق تکنولوژیهای جدید تغییر یابد، ماهیت و حتی وجود وضعیت تک قطبی طبیعی ممکن است تغییر یابد. یک مثال قدیمی کم اثر کردن وضعیت تک قطبی طبیعی در مورد کانالهای آب بریتانیا در قرن ۱۸ میباشد که در قرن ۱۹ همزمان با ساخت سیستم ریلی این کانالها دچار تغییر و تحول شدند. مشاهدات حکایت از این دارد که قانونمندسازی بیشتر برای محیط تک قطبی خصوصی محتمل است. همینطور در بعضی موارد هزینهای که از قانونمندسازی بیش از حد عاید میشود ممکن است بیشتر از هزینهای باشد که شرکتی خصوصی در یک محیط تک قطبی غیرقانونمند به کار خود ادامه دهد.(اگرچه صاحبان شرکتهای خصوصی در محیط تک قطبی هزینههای محیط تک قطبی را خودشان میپردازند با این وجود یکی از دلایل عمده افزایش قیمت، ناشی از یک انتقال به سمت قانونمندسازی است.)
در یک نگاه جامع تر، نظریه بازارهای رقابتی توسط بامول و همکاران، در مورد اینکه شرکتهای تک قطبی ممکن است با گذشت زمان مجبور شوند تا برای اینکه شرکتهای دیگر از رقابت با آنها صرفنظر کنند دست به تغییر در رفتار انحصارطلبانه خود زنند. در یک وضعیت محدود، یک شرکت تک قطبی ممکن است دست به اتخاذ تصمیماتی یکسان با بازار رقابتی بزند. یک مثال رایج زمانبندی پروازهای خطوط هوایی است، که در آن یک خط پرواز میتواند یک مونوپولی (وضعیت تک قطبی) از نقطه A تا نقطه B داشته باشد، اما این نکته که دیگر خطوط نیز میتوانند براحتی از این محدودیتهای مسیری در وضعیت تک قطبی مشابه برای خودشان استفاده کنند را باید مورد توجه قرار داد. این مشاجره همچنین بر وضعیت تک قطبی دولتی نیز اشاره دارد، یعنی اگرچه محیط تک قطبی دولتی از ورود دیگر شرکتها برای رقابت در این محیط ایمن است، در یک جامعه دموکراتیک، رفتار انحصارطلبانه افراطی ممکن است منجر به عدم پذیرش این محیط تک قطبی شود.
اقتصاددان برجسته میلتون فریدمن در مورد محیط تک قطبی طبیعی مواردی را ذکر کردهاست که «در تنها یک انتخاب از میان سه شیطان وجود دارد: ۱)شرکتهای تک قطبی خصوصی غیر قانونمند ۲)شرکتهای تک قطبی خصوصی قانونمند شده بوسیله دولت و۳)شرکتهای دولتی» او میگوید کمزیانترین این شیاطین شرکتهای تک قطبی خصوصی غیرقانونمند میباشد که قابل تحمل است. او اینگونه استنباط کرده که چون دیگر موارد اغلب به طرز فزایندهای غیرقابل تغییر هستند، از اینرو موارد متحرک در بازار باید امکان اثرگذاری را داشته باشند(مواردی همچون کاپیتالیسم و آزادی). در یک سخنرانی ویلکات گفتهاست که اگر منابعی، اساسی باشند(مانند آب و برق) و قدرت محیط تک قطبی قابل کنترل و اندازه گیری باشد، در این صورت یکی از موارد مالکیت عمومی یا قانونمندسازی توسط دولت میتواند دارای کمترین زیان باشد. با این وجود او میگوید که این گونه توسط دولت نباید دیگر شرکتها را از رقابت منع کند. فریدمن با گفتن اینکه «بعد از مدتی من کم کم به این نتیجه رسیدم که قوانین غیرقابل اعتماد بسیار ضررش نسبت به سودش بسیار بیشتر است و اینکه ما اگر این قوانین را از ابتدا نداشتیم بهتر بود.» خود را به همسو با دیدگاه عدم قانونمندسازی نشان دادهاست.
حامیان انحصارطلبی غیرقانونمند شده همچون آزادیخواهان، معمولاً این نکته را گوشزد میکنند که محیط تک قطبی طبیعی همیشگی، تنها یک مورد نظری است و حقیقت ندارد. اقتصاددانهایی از دانشگاه اطریش مدعی شدهاند که دولتها مالکیت راه و روش تولید در صنایع مشخصی را در اختیار دارند و هرگونه رقابتی را به این دلیل که در محیطهای تک قطبی طبیعی مشغول به کارند منع میکنند.
پخش محصول و بکارگیری نیرو در خارج از شرکت
اگر چه رقابت در یک محیط تک قطبی طبیعی هزینه بر است اما امکان ایجاد شرایط رقابتی در بازار وجود دارد. برای مثال روش سازماندهی شده غالب در بخش خدمات آب در کشور فرانسه با وجود اینکه درجه رقابت بدست آمده محدود به قرار دادهایی بود که برای مدت طولانی بسته میشود، با این وجود سه شرکت اصلی در این بازار وجود داشتند.
همین طور، رقابت ممکن است برای بخشی از بازار نیز بوجود آید(مثلاً شرکتهای فناوری اطلاعات) که از طریق قرار دادهایی است که این شرکتها با افراد بیرون از شرکت میبندند. بعضی از شرکتهای آب قسمت بزرگی از عملیاتشان را بدست شرکتهای ثالث سپردهاند. مثال قابل توجه شرکت آب ولش (welsh) میباشد که کل کارهای شرکتش را به دیگر شرکتهای ثالث سپرده و فقط یک اسکلت و تعداد کارمند دارد که با آن قراردادها را مدیریت میکند. تولید محصول براساس تقسیم بندی ناحیه به ناحیه میتواند ویژگیهای یک رقابت معیار را فراهم آورد، بدلیل اینکه کارایی شرکتهای طرف قرارداد میتواند مورد سنجش و مقایسه قرار گیرد.
رقابت رایج در ترابری
این مورد شامل شرکتهای متفاوتی است که برای پخش محصول و توزیع خدمات از طریق یک زیرساخت مشابه فعالیت میکنند، برای نمونه شرکتهای برق متعددی برای فراهم کردن خدمات به مشتریان در یک شبکه یکسان الکتریسیته با هم به رقابت میپردازند. برای اینکه این رقابت انجام شود باید دخالت هایی از طرف دولت برای شکستن شرایط تک قطبی حاکم بر این محیط، انجام گیرد.
بنابراین بطور مثال در بخش الکتریسیته، تولید برق باید از توزیع آن جدا باشد، همین طور دیگر بخشهایی موجود مانند فروش. نکته کلیدی در این رقابت این است که تمامی شرکتها به صورت یکسان به شبکه موجود برای خدمت رسانی دسترسی داشته باشند، با هزینهای که مالک زیر ساخت برای رقابت کنندگان در این محیط وضع کردهاست همینطور باید این هزینه نیز قانونمند شده باشد.(چندین الگوی رقابتی برای برآورد هزینه دسترسی به شبکه زیرساخت وجود دارد.) در الگوی انگلیسی آزادسازی صنعت برق، یک بازار برای فراهم آوردن ظرفیت تولید وجود دارد که در آن الکتریسیته میتواند به صورت دقیقه به دقیقه یا براساس قرادادهای طولانی مدت خریده شود، توسط شرکتهای برقی که ظرفیت تولید الکتریسیته کافی ندارند (یا در بعضی مواقع به هیچ وجه ظرفیتی ندارند).
این سامانه میتواند بعنوان یک شکل از غیر قانونمندسازی در نظر گرفته شود، ولی در حقیقت ساخت سیستم فعال جدیدی از رقابت توسط دولت در مقابل حذف محدودیتهای قانونی موجود مورد نیاز است. این سیستم رقابتی همچنین نیازمند کنترل مداوم دولت میباشد، بدلیل اینکه کمتر شرکتی قراردادهای بلندمدت از کاهش نرمش پذیری بازار تولید منعقد کند یا برای اطمینان از اینکه مشوق هایی که منجر به امنیت بخشی بلند مدت تامین منابع میشوند، موجود باشند. نگاهی به بحران برق کالیفرنیا بیندازید.
اینکه چقدر این سامانه کاراتر از سیستمهای جایگزین است نامشخص میباشد، هزینه مکانیزمهای بازار واقعی است و همچنین جداسازی عمودی مورد نیاز نیز خطرهای اضافی تحمیل میکند. این باعث افزایش هزینه مالی میشود و برای یک صنعت با سرمایه گذاری اولیه بالا یک مشکل کلیدی بشمار میرود. افزون بر آن، این طور رقابت باعث افزایش مشکلات برابری و کارایی میشود یعنی مصرف کنندگان صنایع بزرگ بسیار بیشتر از مصرف کنندگان محلی سود میبرند.
بازار بورس
یک واکنش قانونمندسازی محیط تک قطبی نیاز به این دارد که شرکتهای خصوصی که گردانندگان بازار تک قطبی طبیعی هستند به صورت سهام عام در بورس به فروش برسند. این امر اطمینان میدهد که آنها خود تابعی از نیازمندیهای شفاف سازی هستند و امکان جایگزینی صاحبان این شرکت در صورت عدم کفایت نیز وجود دارد. این مورد آخر به صورت نظری اطمینان میدهد که شرکت باید به صورت کارا اداره شود. برای مثال شرکت تنظیم مقررات( قانونمندسازی) ofwat کشور انگلستان، از بازار بورس بعنوان ابزاری مهم در جهت اینکه شرکتهای آب کارا و موثر کار کنند استفاده میکند. عملاً، این ویژگی بازار بورس یعنی رسیدن به سود در مدت زمان کوتاه، ممکن است برخلاف صرف هزینه مناسب در قسمت پشتیبانی و سرمایهگذاری در صنایع با افقهای بلند مدت بهشمار آید، جایی که شکست در انجام این کار ممکن است تاثیرش را تا یک دهه یا بیشتر بگذارد.
مالکیت عمومی
یک راه حل سنتی برای مشکل قانونمندسازی، مخصوصا در اروپا، مالکیت عمومی میباشد، این به اصطلاح “دسته میانی که همان مردم باشند را از میان میبرد” زیرا دولت بجای اینکه به قانونمندسازی و تنیظم رفتار یک شرکت بپردازد، فقط آنرا تصاحب کرده و برای خودش محدودیتهایی برای فعالیت وضع میکند.
اثرات شبکه
اثرات شبکه از وضعیت و شرایط حاکم بر محیط تک قطبیتی طبیعی در بازار به طور جداگانهای مورد توجه قرار میگیرد، اثرات تک قطبیتی طبیعی یکی از شناسههای منحنیهای هزینهای سازنده محصول میباشد، درحالیکه اثرات شبکه برخاسته از فایدههایی است که استانداردسازی برای مصرف کنندگان محصول دارد. تعدادی از کالاها هر دو نوع مشخصات را دارند، برای مثال: نرمافزارهای سیستم عامل و شبکههای تلفن.
انفجار بزرگ (بازار مالی)
انفجار بزرگ (به انگلیسی: Big Bang) اشاره به تغییراتی دارد که در اکتبر سال ۱۹۸۶ در مؤسسات و آیین نامههای مالی در شهر لندن (که مرکز تجاری بریتانیا بود) روی داد. این تغییرات در پاسخ به رقابت فزاینده بینالمللی ارائه خدمات مالی و انقلاب مخابراتی که بوسیله ریز پردازندههای الکترونیکی محقق شده بود، اتفاق افتاد.
انگیزه (اقتصاد)
انگیزه (به انگلیسی: Incentive) عاملی (مالی یا غیر مالی) در علم اقتصاد و جامعهشناسی میباشد، که منجر به انجام کارها یا محاسبههایی میشود، که نتیجهٔ آن ترجیح یک انتخاب به اننخابی دیگر است.
اینکوترمز
اینکو تِرمز (به انگلیسی: Incoterms) یک کلمه مرکب است که از ترکیب سه کلمه انگلیسی «International Commercial Terms» به معنی اصطلاحات بینالمللی بازرگانی تشکیل شدهاست و به صورت گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد. این اصطلاحات برای تفکیک هزینهها و مسئولیتها بین فروشنده و خریدار استفاده میشود.
اینکوترمز به مسائل مرتبط با حمل کالا از فروشنده به خریدار پاسخ میدهد. مسائلی شامل حمل کالاها، ترخیص کالاها، واردات و صادرات کالاها، اینکه چه کسی مسئول پرداخت میباشد و اینکه ریسک جابجایی و انتقال کالا در مراحل مختلف حمل بر عهده چه کسی میباشد. اصطلاحات مختلف اینکوترمز معمولأ با ذکر مکانهای جغرافیایی مورد استفاده قرار میگیرد نه عناوین مرتبط با جابجایی. اینکوترمز توسط اتاق بازرگانی بینالمللیInternational Chamber Of Commerce تهیه و تدوین شدهاست.
روشهای حملونقل عمومی
اینکوترمز به چهار گروه D-C-F-E با اصطلاحات وابسته به هر گروه تقسیم شدهاست.
گروه E مخفف اصطلاح Ex Works - تحویل کالا در نقطه عزیمت در مبدأ:
تعریف: تحویل کالا در نقطه عزیمت در مبدأ (محل کار). در این روش فروشنده، کالا را در محل تولید و یا انبار کالا به خریدار تحویل میدهد و کلیه هزینهها، اعم از بارگیری، حملونقل، بیمه، گمرک و ریسک خرابی کالا بر عهده خریدار است.
گروه F – تحویل کالا به خریدار بدون پرداخت کرایه حمل در مبدأ:
این گروه شامل اصطلاحاتی است که به موجب آن فروشنده، کالا را در محلی که خریدار تعیین کرده تحویل وی میدهد. مهمترین روشهای موجود در این گروه عبارتاند از:
FCA: مخفف اصطلاح Free Carrier
تحویل کالا به حمل کننده در مبدأ (تحویل کالا داخل کامیون، ریل و هواپیما). با توجه به اینکه محل تحویل کشور خریدار باشد، بارگیری با خریدار است و نقطه ریسک میباشد. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل و بیمه با خریدار (نه الزاماً).
FAS: مخفف اصطلاح Free Alongside Ship
تحویل کالا در کنار کشتی در مبدأ. محل خاتمه ریسک فروشنده کنار کشتی در بندر است. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل و بیمه و بازرسی با خریدار است.
FOB: مخفف اصطلاح Free On Board
تحویل کالا در عرشه کشتی در مبدأ. فروشنده وقتی کالا را از روی نرده کشتی عبور داد ریسک خود را خاتمه دادهاست. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل از بندر تحویل و بیمه و بازرسی با خریدار است.
گروه C - تحویل کالا در مبدأ به خریداربا پرداخت کرایه حمل:
این گروه شامل اصطلاحاتی است که به موجب آن فروشنده باید مخارج کرایه را تا مقصد پرداخت نماید، ولی خطر فقدان یا خسارت و هزینههای اضافی بر عهده خریدار است. در این روش نوعی تقسیم مسئولیت بین خریدار و فروشنده اعمال شدهاست.
CFR: مخفف اصطلاح Cost and Freight
ارزش و کرایه حمل تا مقصد. C&F سابق است ولی مخصوص حمل دریایی. کالا وقتی از روی نرده کشتی عبور میکند (بارگیری میشود) مسئولیت فروشنده خاتمه میابد. هزینه بیمه با خریدار است. هزینه حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بیمه با خریدار است. و عقد قرارداد حمل با فروشنده.
CIF: مخفف اصطلاح Cost, Insurance and Freight
ارزش، بیمه و کرایه حمل تا مقصد. مخصوص حمل دریایی میباشد. کالا وقتی از روی نرده کشتی بارگیری میشود مسئولیت فروشنده خاتمه میابد. هزینه حمل و بیمه با فروشندهاست. عقد قرارداد حمل و بیمه با فروشندهاست.
CPT: مخفف اصطلاح Carriage Paid To
تحویل با پرداخت کرایه حمل تا مقصد. حمل مرکب ولی بیشتر برای طرق زمینی یا هوایی استفاده میشود. ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را تحویل اولین حمل کننده میدهد خاتمه میابد. هزینه حمل با فروشنده تا نقطه معین طبق قرارداد. هزینه بیمه خریدار. عقد قرارداد بازرسی با خریدار است.
CIP: مخفف اصطلاح Carriage and Insurance Paid to
تحویل با پرداخت کرایه حمل و بیمه تا مقصد. روش حمل مرکب میباشد. ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را به نقطه توافق شده میرساند خاتمه میابد. هزینه بیمه و حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بیمه و حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بازرسی با خریدار است.
گروه D - تحویل کالا در مقصد:
شامل اصطلاحاتی است که به موجب آن فروشنده مسئول رساندن کالا به نقطه یا محل مورد توافق شده در مقصد است و فروشنده کلیه خطرات و هزینهها را بر عهده میگیرد.
DAF: مخفف اصطلاح Delivered At Frontier
تحویل در مرز (مرز تعیین شده). به طور عمده حمل به وسیله راهآهن انجام میشود و در این نوع حمل میتوان سندی سراسری از راهآهن گرفت که کلیه عملیات حملونقل را تا مقصد نهایی در برگیرد و کالا را برای آن دوره زمانی بیمه نماید.
DES: مخفف اصطلاح Delivered Ex Ship
تحویل در عرشه کشتی (در مقصد). فروشنده کالا را در عرشه کشتی در بندر مقصد تحویل خریدار میدهد و اقدامات و هزینههای ترخیص جهت ورود به بندر مقصد برعهده خریدار است.
DEQ: مخفف اصطلاح Delivered Ex Quay
تحویل در اسکله (در مقصد). فروشنده وقتی کالا را از کشتی به اسکله انتقال داد و عوارض انتقال به اسکله مقصد را پرداخت نمود، در بندر مقصد تحویل خریدار میدهد.
DDU: مخفف اصطلاح Delivered Duty Unpaid
تحویل در مقصد بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی. فروشنده کالا را در کشور مقصد بدون انجام ترخیص کالا برای ورود و پرداخت عوارض تحویل دهد.
DDP: مخفف اصطلاح Delivered Duty Paid
تحویل در مقصد با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی. فروشنده کالا را در کشور مقصد پس از انجام ترخیص کالا و پرداخت عوارض تحویل خریدار میدهد.
چون اقتصاد کلان مطالعهٔ متغیرهای اقتصادی در سطح کل یا جامعه است و از طرفی مسائل اقتصادی در سطح جامعه در بسیار موارد ابعاد غیر اقتصادی، به خصوص اجتماعی-سیاسی و حتی بینالمللی به خود میگیرند، بنابراین مطالعهٔ اقتصاد کلان از این نظر نیز اهمیت مییابد.

کتابهای موجود اقتصاد کلان
در زمینه اقتصاد کلان کتابهای بسیاری نوشته شده است.
اقتصاد محیط زیست
اقتصاد محیط زیست به طور کلی شامل مراحل ذیل می باشد:ارزیابی اهمیت اقتصادی انحطاط محیط زیست و یافتن علل اقتصادی این انحطاط و ارائه انگیزه های اقتصادی لازم جهت کند کردن، متوقف کردن، و برعکس کردن روند این انحطاط.
منشأ اقتصاد محیط زیست
عملاً منشأ اقتصاد زیست محیطی در سال ۱۹۶۰ یعنی در زمان شروع اولین موج مدرن تفکر «سبز» و برداشتهای سیاسی در کشورهای پیشرفته، که به محیط زیست گرایی (او ریوردان، ۱۹۸۳) معروف است، می باشد. بدون تردید شالوده اقتصاد زیست محیطی در طول دهه ۱۹۶۰ استوار گردید. اقتصاد زیست محیطی شاخه ای از علم اقتصاد بوده و تاریخچه مشترکی با رشته مادری آن دارد. برخی از ایده های بنیادینی که چارچوب اقتصاد زیست محیطی را بنا نموده اند، ریشه در قرن نوزدهم میلادی دارند.
آلودگی محیط زیست به مثابه یک هزینه خارجی
از آنجایی که اقتصاد، یک سیستم باز می باشد، سه فرایند اصلی (استخراج، فرایند سازی یا تولید و مصرف) تماماً متضمن تولید ضایعاتی است که در نهایت به محیط زیست (به هوا، آب یا زمین) بازگردانده می شوند. وجود ضایعات فراوان در مکان و زمان نامناسب موجب بروز نغییرات بیولوژیک در محیط زیست خواهد شد، که خود باعث آسیب به حیوانات، گیاهان و اکوسیستم می شوند. چنانچه خسارات محیط زیستی به سلامتی و بهداشت انسان آسیب رسانده یا به طریقی اثر منفی بر رفاه انسان بگذارند، اقتصاددانان بر این عقیده هستند که آلودگی اقتصادی روی داده است.
بهره برداری از منابع غیر قابل تجدید و تجدید شونده
بر اساس مدل تعادل مواد در نقطه تلاقی اقتصاد و محیط زیست، عملیات استخراج (و برداشت) منابع شروع فرایند فعالیت اقتصادی می باشند. بطور ساده می توان منابع را به دو گروه فناپذیر (یا غیر قابل تجدید) و منابع تجدید شونده طبقه بندی نمود.مورد اول مقدار آن ثابت است و استفاده از آن در یک مدت زمان مشخص به معنی دسترسی کمتر به آن در سایر مواقع است. مبنای اقتصاد مناع غیر قابل تجدید توسط گری (۱۹۱۴) و هتلنیگ (۱۹۱۳) مدون و فرمول بندی گردید. تحلیل آنها بر این اساس بود که مناع جهان ممکن است سریعاً استخراج شده و به صورت نازلی به هدر روند.
رشد اقتصادی، رشد حمعیت و محیط زیست
فعالیت اقتصادی را می توان به عنوان فرایندی از تغییر شکل مواد و انرژی متصور شد. از آنجایی که مواد و انرژی را نمی توان در مفهوم مطلق آن از بین برد (قانون اول ترمودینامیک)، بنابراین آنها مجدداً به شکل ضایعات ظهور یافته نهایتاً به محیط زیست باز می گردند. بدین ترتیب هرچه دستاوردهای اقتصادی کلان تر باشند، ضایعات تولیدی بیشتر خواهند بود. اگر فکر کنیم محیط هایی که مجبور به پذیرش ضایعات هستند مانند رودخانه ها، محل های تخلیه زباله در زمین، دریا ها،اتمسفر ظرفیت محدودی برای جذب آنها دارند، آن گاه احتمال وجود محدوده ای برای توسعه اقتصاد روشن می شود. توسعه اقتصادی بر حسب میزان افزایش بازده ملی، یا تولید ناخالص ملی (GNP) برآورد می شود. افزایش در مقدار تولید ناخالص ملی معمولاً به عنوان رشد اقتصادی شناخته می شود.بنابراین احتمالاً محدوده ای برای رشد اقتصادی وجود دارد.همگام با افزایش رشد، مقدار ضایعات نسبت به ظرفیت محدود محیط طبیعی برای جذب آنها، افزایش می یابد. زمانی که مقدار ضایعات از ظرفیت جذب فزون تر گردد، ممکن است خسارات شدیدی بر محیط زیست وارد آمده و سطح رفاه بیشتری عملاً افت پیدا کند. ما این محدودیت در برابر رشد را «محدودیت پذیرش ضایعات» می نامیم.
روش های ارزیابی هزینه ها و منافع محیط زیست
ارزیابی اقتصادی بدین معنی است که ما اثرات زیست محیطی را بر حسب مبالغ پولی بیان می کنیم. تحلیل هزینه_فایده، قدیمی ترین روش ارزیابی اقتصادی است که در آن هزینه و منافع یک پروژه برای بیان میزان سودمند بودن آن، مورد بررسی قرار می گیرند.نظریه تحلیل هزینه_فایده هیچ محدودیتی در مورد ماهیت هزینه ها و منافع پروژه اعمال نمیکند. یعنی تمام هزینه ها و منافعی که بر محیط زیست وارد می شود نیز بخشی از مطالعه هزینه_فایده خواهد بود.
اقتصاد منابع طبیعی
اقتصاد منابع طبیعی به عرضه، تقاضا و تخصیص منابع میپردازد. در واقع زیز شاخهای از اقتصاد است که به بحث استخراج منابع میپردازد. هدف اصلی از اقتصاد منابع طبیعی شناخت نقش منابع در اقتصاد و بهره برداری بهینه از منابع جهت توسعه پایدار میباشد تا این منابع برای نسلهای بعدی هم باقی بماند. توسعه پایدار الگوئی برای بهره برداری از منابع هست بطوریکه علاوه بر بهره برداری از منابع، حفاظت از منابع را هم بر عهده دارد تا این منابع برای نسلهای آینده تضمین میگردد. این علم به اثرات متقابل اقتصاد انسانی و اکوسیستم میپردازد. به این اصل تمرکز مییابد که با توجه به محدودیتهای اکولویکی از چه شیوهای از منابع استفاده اقتصادی بشود. اقتصاد منابع طبیعی بطور سنتی روی بهره برداری بهینه ازجنگلها، مراتع، آبزیان و منابع معدنی بحث میکند. ولی امروزه علاوه بر این مسائل، به مسائل جدیدی از قبیل تغییرات آب و هوائی، اثرات کشاورزی بر محیط زیست، شهر نشینی، اقتصاد انرژی و ارزشیابی محصولات غیر بازاری میپردازد.
اقتصاد مهندسی
اقتصاد مهندسی از شاخههای علم اقتصاد است و از روشهای تحلیلی که در برآورد هزینه و تعیین ارزش سیستمها، فراوردهها و خدمات به کار میروند، گفتگو میکند. اقتصاد مهندسی یکی از دروس اصلی رشته مهندسی صنایع می باشد که در آزمون ارشد این رشته نیز جزو 5درس تخصصی می باشد. اقتصاد مهندسی را می توان دروازه ورود به رشته مهندسی مالی قلمداد کرد
موفقیت در حل مسائل مهندسی غالباً به توانایی و بررسی هر دو عامل اقتصادی و فنی وابستهاست. مهندسان باید مسئولیت تفسیر اقتصادی کار خود را خود بر عهده گیرند. برای بر قرار کردن ارتباط بین جنبههای فنی و اقتصادی کارهای مهندسی، تسلط یافتن مهندسان بر مفاهیم بنیانی تحلیلهای اقتصادی لازم است.
اقتصاد مهندسی، مجموعه تکنیکهایی است که فرایند مقایسه بین گزینههای قابل انتخاب را بر پایهٔ اصولی اقتصادی، ساده سازی میکند. اقتصاد مهندسی در واقع ابزاری برای انتخاب بهترین یا به عبارتی مقرون به صرفهترین گزینه از میان گزینههای پیش روی مهندسین است. به عبارت دیگر، اقتصاد مهندسی، ابزار اصلی تصمیم گیری مهندسین در پروژه هاست. مباحث علمی و فنّی مطرح شده در طول دورههای تحصیلیِ رشتههای مهندسی، گزینههای مختلفی را برای انجام امورِ محوّل شده به مهندسین، پیش روی آنها گذارده که همگی به لحاظ فنّی و مهندسی قابل اجرا هستند. امّا، این اقتصاد مهندسی است که مشخص میکند از میان گزینههای مختلفِ قابل اجرا از لحاظ فنّی، کدامیک به لحاظ اقتصادی توجیه پذیر بوده و کدامیک فاقد توجیه اقتصادی است. به بیان دیگر، اگر قابلیت فنّی اجرای گزینهها و پروژههای مهندسی، شرط لازم انجام آنهاست، قابلیت مالی یا همان «توجیه اقتصادیِ» آنها نیز شرط کافی در اجرای آنها خواهد بود. اقتصاد مهندسی به طور مشخص، به مقولهٔ دوم که همان بررسی توجیه پذیری اقتصادیِ گزینههای پیش روی مهندسین است، میپردازد.
نیاز به اقتصاد مهندسی از زمانی احساس شد که مهندسین به تجزیه و تحلیل اقتصادیِ تصمیمات مربوط به پروژههای مهندسی روی آوردند. اقتصاد مهندسی در حقیقت، قلب تپندهٔ فرایند تصمیم گیری است. تصمیمات مورد بحث در اقتصاد مهندسی، دربردارندهٔ عناصری اساسی از قبیل جریانهای نقدی پول، زمان و نرخهای بهره هستند. در نهایت، اقتصاد مهندسی کمک میکند تا با استفاده از روشهای منطقی و ریاضیاتی، تصمیم گیریهای بهتر و اقتصادی تری صورت گیرد.
در تعریف اینکه اقتصاد مهندسی چه چیزی است، مفید خواهد بود که بدانیم اقتصاد مهندسی چه چیزی نیست. اقتصاد مهندسی، فرایند یا روشی برای تعیین اینکه چه گزینههایی برای انتخاب وجود دارند، نمیباشد. بلکه برعکس، رسالت اقتصاد مهندسی، دقیقاً بعد از مرحلة شناساییِ گزینههای قابلِ انتخاب، شروع میشود. اگر بهترین گزینه واقعاً گزینهای باشد که مهندس، آن را به عنوان یک گزینهٔ قابلِ انتخاب، شناسایی نکرده باشد، در این صورت بدیهی است که استفاده از تمام ابزارهای تحلیلیِ اقتصاد مهندسی، به انتخاب آن گزینه منجر نخواهد شد.
گزینههای قابلِ انتخاب در امور مهندسی، معمولاً دربردارندهٔ مواردی از قبیل هزینهٔ خرید (هزینهٔ اولیه)، عمر مفیدِ پیش بینی شده، هزینههای سالانة نگهداری دارایی ها (هزینههای عملیاتی و نگهداری داراییها)، ارزش فروش مجددِ پیش بینی شده (ارزش اسقاطی)، و نرخ بهره میباشد. بعد از جمع آوری آمار، ارقام و برآوردهای مربوطه، تحلیل اقتصاد مهندسی میتواند راهنمای تعیین بهترین گزینه از دیدگاه علم اقتصاد باشد.
اقتصاد هیدروژن
اقتصاد هیدروژن مجموعه روشهایی مبتنی بر جایگزینی انرژی حاصل از هیدروژن به جای سوختهای فسیلی به عنوان یک حامل انرژی میباشد. با بدست آوردن هیدروژن ازطریق الکترولیز آب، وذخیره سازی آن، از انرژی حاصل از ترکیب هیدوژن با اکسیژن میتوان در موتورهای وسایل نقلیه استفاده کرد خروجی آن نیز آب میباشد که یک ماده پاک محسوب میشود. جرج بوش در زمان ریاست جمهوری خود مقدار ۱٫۲ میلیارد دلار برای طرحهای ابتکاری به منظور استفاده از انرژی هیدروژن برای جایگزینی به جای سوختهای فسیلی اختصاص داد. در ایرلند از اتوبوسهایی با مصرف سوخت هیدروژنی استفاده میشود. با این وجود استفاده از هیدروژن مشکلات عملی را نیز دارد یکی از آنها حجم بالای هیدروژن برای استفاده در سلول سوختی است زیرا این هیدروژن فقط به صورت گاز ذخیره میشود وتولید کنندگان اتومبیل سوخت به شکل مایع را ترجیح میدهند.
اقتصاددان
اقتصاددان حرفهای در دانش اجتماعی در زمینه اقتصاد است. اقتصاددانان، تعاریف، نظریهها و متدلوژی اقتصاد را میدانند و توانایی تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی در حوزه کلان و خرد اقتصادی در سطح بنگاه و صنعت را دارند.
انجمن اقتصاددانان ایران
انجمن اقتصاددانان ایران، نخستین و قدیمیترین سازمان علمی وابسته به اقتصاددانان ایرانی است که در سال ۱۳۵۳ خورشیدی توسط دکتر منوچهر فرهنگ بر پا شد. دکتر حسین پیرنیا نخستین رئیس انجمن در سال اول فعالیت بود و سپس دکتر فرهنگ تا پایان عمر به عنوان رئیس انجمن انجام وظیفه کرد. هم اکنون دکتر علی رشیدی رئیس انجمن است. از بزرگان این انجمن میتوان به دکتر مشکوه اشاره کرد.
جلسه هیئت اجرایی انجمن اقتصاد دانان در سال ۱۳۸۷، شامل دکتر علی رشیدی، دکتر علی اکبر نیکو اقبال، دکتر حمید دیهیم، دکتر موسی غنی نژاد، دکتر باقر قدیری اصلی، دکتر کتابی، دکتر پرویز حسابی، دکتر منوچهر فرهنگ، علی حبیب نیا بود.
انحصار طبیعی
انحصار طبیعی یا وضعیت تکقطبی، وضعیتی است که یک شرکت تمامی یا بخش بزرگی از تقاضاهای خرید متقاضیان را فراهم میکند. همینطور وضعیت تک قطبی طبیعی وضعیتی است بر مبنای هزینه-فناوری یک صنعت که بیان میدارد:
بهترین و کاراترین اقدام برای کاهش هزینه تمام شده یک محصول در دراز مدت این است که آن محصول تنها در یک کارخانه مادر تولید شود. در بعضی موارد این وضعیت به عمده تامین کننده محصول در یک صنعت که اغلب اولین شرکت تولیدکننده محصول میباشد، یک برتری قابل توجه در زمینه میانگین هزینههای تمام شده برای تولید یک محصول در برابر دیگر شرکتهای رقیب میدهد. این وضعیت بیشتر در صنایعی ایجاد میشود که هزینههای اولیه بسیار غالبند و باعث ساخت اقتصادهایی در مقیاس بالا در مقابل اندازه بازار میشوند و از این رو موانعی را بر سر عرضه بوجود میآورند، نمونههایی که میتوان نام برد شرکتهای خدماترسان عمومی از جمله سرویسهای تامین آب و برق شهری میباشند.
ساخت شبکه ارتباطی (آب، خطوط لوله گاز، خطوط برق و تلفن) بسیار هزینه بر است. بخاطر همین، شرکتهای رقیب تمایلی به سرمایهگذاری پایهای که شرط اول برای رقابت در بازار تک قطبی مورد نیاز هست ندارند. با تمامی این موارد، امکان ایجاد شرایطی که در آن کنترل بازار عرضه تنها در دست چند شرکت بزرگ، حتی با وجود اینکه شرایط هزینهای صنعت دارای ویژگیهایی مشابه با ویژگیهای وضعیت تک قطبی باشد وجود دارد.
توضیحات
تمامی صنایع شامل هزینههای مربوط به وارد شدن اولیه به آن صنعت میشوند. معمولاً بخش عمدهای از این هزینهها برای سرمایه گذاری لازم است. شرکتهای بزرگتر همچون شرکتهای خدمات رسانی عمومی نیازمند مقدار قابل توجهی سرمایه گذاری اولیه هستند. این موانع بر سر راه ورود به این رقابت تعداد شرکتهای رقیب را صرف نظر از اینکه چه مقدار درآمد در آن صنعت وجود دارد به طور طبیعی کاهش میدهد.
وضعیت تک قطبی زمانی رخ میدهد که تامین کننده اصلی محصول یک برتری قابل توجه از بابت هزینهها بر دیگر رقبا داشته باشد، این وضعیت بیشتر در صنایعی ایجاد میشود که هزینههای اولیه بسیار غالبند و باعث ساخت اقتصادهایی در مقیاس بالا در برابر اندازه بازار میشوند، مثلاً در مورد شرکتهای آب و برق، هزینه ساخت شبکههای انتقال بقدری بالاست که بطور موثری مانع از ورود رقبای بالقوه در بازار تک قطبی میشود و بمانند یک مانع غیرقابل حرکت بر سر راه ورود به این بازار میشود.
شرکتهایی که از اقتصادهایی در مقیاس بزرگ بهره میبرند اغلب به مشکلات مربوط به دیوانسالاری برمیخورند. این عوامل باعث ایجاد یک اندازه بهینه برای آن شرکت میشوند که در آن میانگین هزینهای تولید یک فراورده به حداقل میرسد. اگر اندازه بهینه به آن بزرگی باشد که بتواند کل بازار را تامین کند در آن صورت آن بازار یک بازار تک قطبی و انحصاری است.
بحث بیشتر در این زمینه نیازمند داشتن اطلاعاتی در مورد ریزاقتصادهاست:
دو نوع متفاوت از هزینه در ریزاقتصادها حائز اهمیت است:
هزینههای جنبی و هزینههای ثابت.
هزینههای جانبی هزینه هایی است که به شرکتهایی که به یک مشتری بیشتر خدمت رسانی میکنند. در صنعتی که وضعیت تک قطبی وجود ندارد(بیشتر صنایع)، هزینههای جانبی با عامل «اقتصاد بزرگ» کاهش پیدا میکند و با مشکلات ناشی از بزرگتر شدن شرکت (مانند به کار کشیدن بیش از حد از کارگران، کاغذبازی و اسراف منابع و...) افزایش پیدا میکند.
همزمان با اتفاقاتی که برای شرکت میافتد میانگین هزینه تمام شده فراوردههای شرکت هم دچار نوسان میشود. یک شرکت تک قطبی ساختار هزینهای بسیار متفاوتی نسبت به وضیعت قبل دارد. این شرکت دارای هزینه ثابت زیاد برای ساخت محصولاتش هست، محصولاتی که به خروجی وابسته نیستند. ولی هزینههای جانبی ساخت یک محصول بیشتر ، تقریباً ثابت و کم است.
یک شرکت با هزینههای ثابت زیاد برای اینکه امیدوار به برگشت سرمایه اش باشد نیازمند تعداد زیادی مشتری است. اینجا همان جایی است که فاکتور اقتصاد بزرگ مهم میشود. چون هر شرکت متحمل هزینههای ثابت بسیار بالا میشود، همینطوری که شرکت سهم عمدهای از بازار را تصاحب میکند و محصولاتش را افزایش میدهد هزینههای ثابتی که قبلاً هزینه شده با داشتن تعداد زیادی مشتری جبران میگردد. بنابراین در صنایعی که نیازمند سرمایه گذاری اولیه بالا میباشند میانگین کل هزینهها با افزایش تولید محصولات افزایش مییابد.
قبلاً وضعیت تک قطبی بخاطر هزینههای ثابت بالا ایجاد شدهاست و همین عامل بنا به قانون اقتصادهای بزرگ که بیان میدارد «هر چه شرکت بزرگتر باشد میانگین هزینهها کمتر میشود»، امتیازی بزرگ برای این شرکتها محسوب میشود. با علم به این موارد هیچ شرکتی تلاشی برای ورود به این بازار تک قطبی نمیکند.
تعاریف رسمی از تکقطبیت طبیعی
ویلیام بامول (۱۹۹۷) تعریف مورد قبول امروزی از تک قطبیت طبیعی را تعریف کرد. این تعریف بیان میدارد که یک صنعت با محصولات چند شکلی، محصولاتش هزینه بر تر از محصولات تولید شده در بازار تک قطبی است. او این تعریف را به مفهوم ریاضیاتی زیرجمعی (subadditivity)ربط داد، یعنی همان تابع هزینه. بامول همچنین یادآور شدهاست که برای شرکتی که تنها یک محصول تولید میکند اقتصادهای بزرگ یک شرط کافی اما غیرضروری برای اثبات زیرجمعی بودن است.
صنایع با شرایط تک قطبی طبیعی
شرکتهای خدماترسان عمومی اغلب تک قطبی هستند. در صنایعی با محصول استاندارد شده و اقتصاد بزرگ، اغلب یک وضیعت تک قطبی طبیعی بوجود میآید. در مورد برق، همه شرکتها یک محصول را فراهم میکنند، زیرساختهای مورد نیاز بسیار هزینه برند و هزینهٔ اضافه کردن یک مشتری نیز تا حدی قابل پوشش است. اضافه کردن یک مشتری ممکن است درآمد شرکت را اضافه و میانگین هزینههای فراهم کردن محصول را کاهش دهد.
تا زمانی که میانگین هزینه خدمت رسانی به مشتریان کاهش یابد شرکت بزرگتر به طور موثرتر و با صرفهجویی بیشتری به مشتریان خدمات میدهد. البته این عامل با تفاضلگیری از محصول تغییر میکند و باعث میشود که آن جنس اولیه نباشد. برای مثال شرکتهای برق ممکن است مشتریانی پیدا کنند که برای برق سبز یا برق بدون آلایندگی یا برقهایی که بصورت محلی ساخته میشوند پول بیشتری بپردازند.
نمونههای تاریخی
از جمله این روند در صنعت آب بریتانیا در سده نوزدهم اتفاق افتادهاست. تا میانههای سده نوزده، مجلس دولت را از فعالیت در بخش تامین آب منع میکرد، در سال ۱۸۵۱ شرکتهای خصوصی ۶۰ درصد سهم بازار را در اختیار داشتند. رقابت بین شرکتهایی که در شهرهای صنعتی بزرگتر فعالیت داشتند باعث شده بود که حاشیههای درآمد کاهش پیدا کند، چون شرکتها کمتر قادر بودند که مبلغ کافی برای تاسیس شبکههای برق در نواحی جدید، تهیه کنند.
در نواحی با رقابت مستقیم(با دو مجموعه اصلی)، معمولاً در لبهٔ ناحیههای فعالیت شرکتها، حاشیههای درآمد، کمترین میزان را داشت. این شرایط موجب هزینههای بالاتر و صرفه جویی کمتر شد، مثلاً دو شبکه که از تمامی ظرفیتش استفاده نشده بود، وجود داشت. با وجود تعداد خانواری که توانایی مالی استفاده از این سرویسها را داشتند محدود بود، گسترش شبکه به کندی پیش میرفت و بیشتر شرکتها دارای سود کمی بودند.
با وجود نبود آب و بهداشت مناسب که تهدید جان هزاران نفر در دورههای زمانی بود، شهرداری رشد سریعی بعد از سال ۱۸۶۰ داشت و شرکتهای زیرمجموعه شهرداری قادر به تامین مالی برای سرمایه گذاری در این بخش شدند ، در مقابل شرکتهای خصوصی اغلب نتوانستند.
تعداد کمی از شرکتهای خصوصی که وضعیت خوبی در اثر کار با شهرهای کوچک زنده ماندهاند و هم اکنون حدود ۲۰ درصد جمعیت دارای آب از این شرکتها استفاده میکنند. بقیه صنعت آب در انگلیس و ولز به شکل ۱۰ ناحیه تک قطبی در سال ۱۹۸۹ خصوصی سازی شد.
ریشه یابی کلمات
مفهوم اولیه تک قطبی طبیعی اغلب به جان استوارت میل نسبت داده میشود(او قبل از انقلاب مارجینالیست این را نوشته بود)، که باور داشت قیمتها نشات گرفته از هزینههای تولید در غیاب یک تک قطبیت طبیعی یا مصنوعی است. در بحث اصول اقتصاد سیاسی میل از چشم پوشی اسمیت از یک ناحیه که میتواند علت عدم توازن درآمدها را توضیح دهد انتقاد کرد. او مثالهایی از کسانی که به صورت حرفهای در زمینهای کار میکنند مثل جواهر سازان، پزشکان و وکلا.
او گفتهاست: «برتر بودن پاداش در اینجا بعنوان پیامد رقابت محسوب نمیشود بلکه بعنوان پیامد عدم وجود رقابت میباشد، این نه تنها هیچ عیبی به استخدام وارد نمیکند، بلکه یک مزیت برای استخدام به حساب میآید، یعنی یک نوع قیمت تک قطبی، تاثیرش را نه از یک تک قطبیت قانونی بلکه از تک قطبیت طبیعی مستقل از تک قطبیت مصنوعی گرفتهاست. یک وضعیت تک قطبی طبیعی به نفع کارگران ماهر وجود دارد، این وضعیت بعضی مواقع در نسبتهای گوناگون برای برابری امتیازات آنها بکار میرود.
اگر کارگران غیر ماهر میتوانستند با کارگران ماهر بر سر تحمل زحمت یادگیری این مهارت رقابت کنند، تفاوت درآمدها نمیتوانست بیشتر از جبران زحمت و تلاشی که آنها متحمل شدهاند باشد، یعنی در یک حد معمولی که معمولاً کارگران مزد داده میشوند.
اما این عامل که یک سلسله دستورالعمل با درجه هزینه بری پایین مورد نیاز هست، یا این عامل که کارگر باید مدت زیادی از دیگر منابع تامین شوند، همه را متقاعد کرده که این حجم بزرگ از کارگران از این رقابتها کنار گذاشته شوند.»
پس استفاده میل از عبارت تک قطبیت طبیعی به تواناییهای طبیعی مربوط میشد، در تضاد با معنی که این روزها از این عبارت استنباط میشود که تنها به شکست بازار در یک صنعت خاص از جمله ریل سازی، پست یا برق اشاره دارد. چیزی که بعنوان مفهوم توسعه یافتهای از ایدهٔ میل(Mill) برداشت میشود این است که چیزی که در مورد کارگر درست باشد، در مورد سرمایه اولیه نیز صادق است. تمامی وضعیتهای تک قطبی طبیعی(در اینجا یعنی همانهایی که در شرایط مختلف بوجود میآید نه آنهایی که بوسیله قانون بوجود میآیند) که ناتوازنی در میزان دستمزد طیف گوناگونی از کارگران را بوجود آورده یا آنرا بدتر کردهاند، در بین مراکز استخدام کارگر گوناگون، شبیه به هم عمل میکنند.
اگر یک تجارت بتواند تنها تحت اختیار یک مرکز فعالیت بزرگ قرار گیرد، این منجر به محدود شدن دسته افرادی میشود که میتوانند استخدام شوند، بطوریکه این مراکز قادر باشند نرخ سودشان را از حد معمول بالاتر نگه دارند. یک کار تجاری همچنین میتواند طوری محدود به تعداد کمی افراد شود که درآمد توسط ترکیبی از معاملهکنندگان، بالا نگه داشته شود. بسیار مشهور هست که حتی در بین کتابفروشیهای پرشمار لندن این ترکیب در قدیم وجود داشتهاست. من قبلاً مواردی در مورد شرکتهای گاز و آب ذکر کردم.
میل همچنین این عبارت را در مورد اراضی بکار میبرد، که در آن تک قطبیت طبیعی از کیفیت اراضی بوجود میآید مثلاً یک زمین که در آن مواد معدنی خاص موجود باشد. افزون بر آن میل به صنایع ارتباطات مانند شبکههای تامین برق و آب، جادهها، سیستم ریلی و کانالها بعنوان وضعیتهای تک قطبی عملی اشاره کردهاست، شرکتهایی که دولتی محسوب میشوند بدلیل اینکه یا تجارت را در شرایط معقولی در جهت رضایت عمومی تحت کنترل درآورند یا قدرت خود را بر روی این شرکتها حفظ کند و سود حاصل از این وضعیت تک قطبی در جهت رفاه عمومی بدست آید، یک منع قانونی علیه رقابت قرار دادهاست. پس نرخها بوسیله بازار وضع نمیشوند بلکه بوسیله دولت تنظیم میشوند.
جهت خواندن یک توضیح کامل از ریشههای تاریخی عبارت تک قطبیت طبیعی موسکا(Mosca) را ببینید.
قوانین
همانطوریکه در تمامی شرایط تک قطبی طبیعی وجود دارد، یک شرکت با تولید انحصاری که جایگاهش را از طریق اثرات حاکم بر محیط تک قطبی طبیعی بدست آورده میتواندُ طوری رفتار کند که جایگاهش در بازار را بخطر اندازد بهعبارتی دیگر منجر به تقاضاهایی از طرف عموم برای قانونمند کردن این بازار توسط دولت شود. قانونمندسازی دولتی نیز ممکن است با درخواست یک شرکت تجاری برای ورود به بازاری که تا کنون توسط یک شرکت تک قطبی قبضه شده بود باشد.
دلایل دیگری که در حمایت از قانونمندسازی به شمار میرود شامل تمایلی که برای کنترل قدرت بازار، تسهیل رقابت، ترویج سرمایه گذاری و توسعه سیستم یا ثابت سازی بازارهاست. اگرچه معمولاً قانونمندسازی زمانی رخ میدهد که دولت احساس کند شرکتی برخلاف اهداف دولتی کار رفتار میکند. در بعضی کشورها یک راه حل اولیه برای این مشکل، نظارت دولت بر شرکتهای تک قطبی است. با این وجود این روش نیز مشکلات خودش را دارد. بعضی دولتها از امکانات شرکتهای خدمت رسان عمومی برای مقاصد سیاسی بعنوان یک منبع درآمد برای تامین هزینه فعالیتهای دولتی یا برای تقویت واحد پولی استفاده میکنند. اینگونه پیامدها و عواقب دیگر نظارت دولت بر بخشهای خدماتی، اغلب موجب عدم کارایی و کیفیت خدمت رسانی ضعیف این بخشها شدهاست. درنتیجه دولتها شروع به جستجوی راه حلهایی برای این مشکلات میکنند، که از آنها میتوان به قانونمندسازی و فراهم کردن بخشهای خدماتی بر اساس یک پایه تجاری و اغلب از طریق شراکت خصوصی نام برد.
در عوض قبول نظارت دولت توسط شرکتهای خصوصی، این شرکتها شاید اجازه برداشت سودهای سالیانه انحصارگرایانه با وجود قیمتهای ثابت را داشته یا از طریق نرخهای محدود شدهٔ برگشت(سود سالیانه)، ضمانت شده باشند. برای مثال یک شرکت برق ممکن است اجازه فروش برق به قیمتی داشته باشد که سود سالیانهاش ۱۲ درصد کل هزینههای اولیه آن شرکت باشد. اگر شرکتی تحت شرایط محدودسازی کمیسیون خدماتی عمومی قرار نگیرد، ممکن است نرخ بسیار بالاتری برای محصولش گذاشته باشد و از اینرو یک سود غیرطبیعی زیاد نسبت به سرمایه اولیه اش کسب کند. واکنشها در مقابل قانونمدسازی انجام ندادن هیچ کار تنظیم محدودیتهای قانونی بر رفتار شرکت، چه بصورت مستقیم از طریق یک شرکت نماینده دولت تنظیم رقابت در بازار(پخش کالا) تنظیم رقابت عمومی نوع حمل و نقل تنظیم رقابتهای جایگزین (رقابت معیار) نیاز به شرکتهای برای باقیماندن در بازار خرید و فروش مالکیت عمومی از دهه ۱۹۸۰ تمایل عموم مردم بسمت شرکتهای خدمترسان غیرقانونمندسازی شده پیش میرود که در آن سیستمهای رقابت در جهت جایگزینی قانونمندی با مشخص کردن و محدودسازی رفتار شرکت بر میآیند.
انجام ندادن هیچ کار
بدلیل اینکه وجود وضعیت تک قطبی طبیعی به ساختار هزینهای صنعت بستگی دارد که میتواند به صورت شدیدی از طریق تکنولوژیهای جدید تغییر یابد، ماهیت و حتی وجود وضعیت تک قطبی طبیعی ممکن است تغییر یابد. یک مثال قدیمی کم اثر کردن وضعیت تک قطبی طبیعی در مورد کانالهای آب بریتانیا در قرن ۱۸ میباشد که در قرن ۱۹ همزمان با ساخت سیستم ریلی این کانالها دچار تغییر و تحول شدند. مشاهدات حکایت از این دارد که قانونمندسازی بیشتر برای محیط تک قطبی خصوصی محتمل است. همینطور در بعضی موارد هزینهای که از قانونمندسازی بیش از حد عاید میشود ممکن است بیشتر از هزینهای باشد که شرکتی خصوصی در یک محیط تک قطبی غیرقانونمند به کار خود ادامه دهد.(اگرچه صاحبان شرکتهای خصوصی در محیط تک قطبی هزینههای محیط تک قطبی را خودشان میپردازند با این وجود یکی از دلایل عمده افزایش قیمت، ناشی از یک انتقال به سمت قانونمندسازی است.)
در یک نگاه جامع تر، نظریه بازارهای رقابتی توسط بامول و همکاران، در مورد اینکه شرکتهای تک قطبی ممکن است با گذشت زمان مجبور شوند تا برای اینکه شرکتهای دیگر از رقابت با آنها صرفنظر کنند دست به تغییر در رفتار انحصارطلبانه خود زنند. در یک وضعیت محدود، یک شرکت تک قطبی ممکن است دست به اتخاذ تصمیماتی یکسان با بازار رقابتی بزند. یک مثال رایج زمانبندی پروازهای خطوط هوایی است، که در آن یک خط پرواز میتواند یک مونوپولی (وضعیت تک قطبی) از نقطه A تا نقطه B داشته باشد، اما این نکته که دیگر خطوط نیز میتوانند براحتی از این محدودیتهای مسیری در وضعیت تک قطبی مشابه برای خودشان استفاده کنند را باید مورد توجه قرار داد. این مشاجره همچنین بر وضعیت تک قطبی دولتی نیز اشاره دارد، یعنی اگرچه محیط تک قطبی دولتی از ورود دیگر شرکتها برای رقابت در این محیط ایمن است، در یک جامعه دموکراتیک، رفتار انحصارطلبانه افراطی ممکن است منجر به عدم پذیرش این محیط تک قطبی شود.
اقتصاددان برجسته میلتون فریدمن در مورد محیط تک قطبی طبیعی مواردی را ذکر کردهاست که «در تنها یک انتخاب از میان سه شیطان وجود دارد: ۱)شرکتهای تک قطبی خصوصی غیر قانونمند ۲)شرکتهای تک قطبی خصوصی قانونمند شده بوسیله دولت و۳)شرکتهای دولتی» او میگوید کمزیانترین این شیاطین شرکتهای تک قطبی خصوصی غیرقانونمند میباشد که قابل تحمل است. او اینگونه استنباط کرده که چون دیگر موارد اغلب به طرز فزایندهای غیرقابل تغییر هستند، از اینرو موارد متحرک در بازار باید امکان اثرگذاری را داشته باشند(مواردی همچون کاپیتالیسم و آزادی). در یک سخنرانی ویلکات گفتهاست که اگر منابعی، اساسی باشند(مانند آب و برق) و قدرت محیط تک قطبی قابل کنترل و اندازه گیری باشد، در این صورت یکی از موارد مالکیت عمومی یا قانونمندسازی توسط دولت میتواند دارای کمترین زیان باشد. با این وجود او میگوید که این گونه توسط دولت نباید دیگر شرکتها را از رقابت منع کند. فریدمن با گفتن اینکه «بعد از مدتی من کم کم به این نتیجه رسیدم که قوانین غیرقابل اعتماد بسیار ضررش نسبت به سودش بسیار بیشتر است و اینکه ما اگر این قوانین را از ابتدا نداشتیم بهتر بود.» خود را به همسو با دیدگاه عدم قانونمندسازی نشان دادهاست.
حامیان انحصارطلبی غیرقانونمند شده همچون آزادیخواهان، معمولاً این نکته را گوشزد میکنند که محیط تک قطبی طبیعی همیشگی، تنها یک مورد نظری است و حقیقت ندارد. اقتصاددانهایی از دانشگاه اطریش مدعی شدهاند که دولتها مالکیت راه و روش تولید در صنایع مشخصی را در اختیار دارند و هرگونه رقابتی را به این دلیل که در محیطهای تک قطبی طبیعی مشغول به کارند منع میکنند.
پخش محصول و بکارگیری نیرو در خارج از شرکت
اگر چه رقابت در یک محیط تک قطبی طبیعی هزینه بر است اما امکان ایجاد شرایط رقابتی در بازار وجود دارد. برای مثال روش سازماندهی شده غالب در بخش خدمات آب در کشور فرانسه با وجود اینکه درجه رقابت بدست آمده محدود به قرار دادهایی بود که برای مدت طولانی بسته میشود، با این وجود سه شرکت اصلی در این بازار وجود داشتند.
همین طور، رقابت ممکن است برای بخشی از بازار نیز بوجود آید(مثلاً شرکتهای فناوری اطلاعات) که از طریق قرار دادهایی است که این شرکتها با افراد بیرون از شرکت میبندند. بعضی از شرکتهای آب قسمت بزرگی از عملیاتشان را بدست شرکتهای ثالث سپردهاند. مثال قابل توجه شرکت آب ولش (welsh) میباشد که کل کارهای شرکتش را به دیگر شرکتهای ثالث سپرده و فقط یک اسکلت و تعداد کارمند دارد که با آن قراردادها را مدیریت میکند. تولید محصول براساس تقسیم بندی ناحیه به ناحیه میتواند ویژگیهای یک رقابت معیار را فراهم آورد، بدلیل اینکه کارایی شرکتهای طرف قرارداد میتواند مورد سنجش و مقایسه قرار گیرد.
رقابت رایج در ترابری
این مورد شامل شرکتهای متفاوتی است که برای پخش محصول و توزیع خدمات از طریق یک زیرساخت مشابه فعالیت میکنند، برای نمونه شرکتهای برق متعددی برای فراهم کردن خدمات به مشتریان در یک شبکه یکسان الکتریسیته با هم به رقابت میپردازند. برای اینکه این رقابت انجام شود باید دخالت هایی از طرف دولت برای شکستن شرایط تک قطبی حاکم بر این محیط، انجام گیرد.
بنابراین بطور مثال در بخش الکتریسیته، تولید برق باید از توزیع آن جدا باشد، همین طور دیگر بخشهایی موجود مانند فروش. نکته کلیدی در این رقابت این است که تمامی شرکتها به صورت یکسان به شبکه موجود برای خدمت رسانی دسترسی داشته باشند، با هزینهای که مالک زیر ساخت برای رقابت کنندگان در این محیط وضع کردهاست همینطور باید این هزینه نیز قانونمند شده باشد.(چندین الگوی رقابتی برای برآورد هزینه دسترسی به شبکه زیرساخت وجود دارد.) در الگوی انگلیسی آزادسازی صنعت برق، یک بازار برای فراهم آوردن ظرفیت تولید وجود دارد که در آن الکتریسیته میتواند به صورت دقیقه به دقیقه یا براساس قرادادهای طولانی مدت خریده شود، توسط شرکتهای برقی که ظرفیت تولید الکتریسیته کافی ندارند (یا در بعضی مواقع به هیچ وجه ظرفیتی ندارند).
این سامانه میتواند بعنوان یک شکل از غیر قانونمندسازی در نظر گرفته شود، ولی در حقیقت ساخت سیستم فعال جدیدی از رقابت توسط دولت در مقابل حذف محدودیتهای قانونی موجود مورد نیاز است. این سیستم رقابتی همچنین نیازمند کنترل مداوم دولت میباشد، بدلیل اینکه کمتر شرکتی قراردادهای بلندمدت از کاهش نرمش پذیری بازار تولید منعقد کند یا برای اطمینان از اینکه مشوق هایی که منجر به امنیت بخشی بلند مدت تامین منابع میشوند، موجود باشند. نگاهی به بحران برق کالیفرنیا بیندازید.
اینکه چقدر این سامانه کاراتر از سیستمهای جایگزین است نامشخص میباشد، هزینه مکانیزمهای بازار واقعی است و همچنین جداسازی عمودی مورد نیاز نیز خطرهای اضافی تحمیل میکند. این باعث افزایش هزینه مالی میشود و برای یک صنعت با سرمایه گذاری اولیه بالا یک مشکل کلیدی بشمار میرود. افزون بر آن، این طور رقابت باعث افزایش مشکلات برابری و کارایی میشود یعنی مصرف کنندگان صنایع بزرگ بسیار بیشتر از مصرف کنندگان محلی سود میبرند.
بازار بورس
یک واکنش قانونمندسازی محیط تک قطبی نیاز به این دارد که شرکتهای خصوصی که گردانندگان بازار تک قطبی طبیعی هستند به صورت سهام عام در بورس به فروش برسند. این امر اطمینان میدهد که آنها خود تابعی از نیازمندیهای شفاف سازی هستند و امکان جایگزینی صاحبان این شرکت در صورت عدم کفایت نیز وجود دارد. این مورد آخر به صورت نظری اطمینان میدهد که شرکت باید به صورت کارا اداره شود. برای مثال شرکت تنظیم مقررات( قانونمندسازی) ofwat کشور انگلستان، از بازار بورس بعنوان ابزاری مهم در جهت اینکه شرکتهای آب کارا و موثر کار کنند استفاده میکند. عملاً، این ویژگی بازار بورس یعنی رسیدن به سود در مدت زمان کوتاه، ممکن است برخلاف صرف هزینه مناسب در قسمت پشتیبانی و سرمایهگذاری در صنایع با افقهای بلند مدت بهشمار آید، جایی که شکست در انجام این کار ممکن است تاثیرش را تا یک دهه یا بیشتر بگذارد.
مالکیت عمومی
یک راه حل سنتی برای مشکل قانونمندسازی، مخصوصا در اروپا، مالکیت عمومی میباشد، این به اصطلاح “دسته میانی که همان مردم باشند را از میان میبرد” زیرا دولت بجای اینکه به قانونمندسازی و تنیظم رفتار یک شرکت بپردازد، فقط آنرا تصاحب کرده و برای خودش محدودیتهایی برای فعالیت وضع میکند.
اثرات شبکه
اثرات شبکه از وضعیت و شرایط حاکم بر محیط تک قطبیتی طبیعی در بازار به طور جداگانهای مورد توجه قرار میگیرد، اثرات تک قطبیتی طبیعی یکی از شناسههای منحنیهای هزینهای سازنده محصول میباشد، درحالیکه اثرات شبکه برخاسته از فایدههایی است که استانداردسازی برای مصرف کنندگان محصول دارد. تعدادی از کالاها هر دو نوع مشخصات را دارند، برای مثال: نرمافزارهای سیستم عامل و شبکههای تلفن.
انفجار بزرگ (بازار مالی)
انفجار بزرگ (به انگلیسی: Big Bang) اشاره به تغییراتی دارد که در اکتبر سال ۱۹۸۶ در مؤسسات و آیین نامههای مالی در شهر لندن (که مرکز تجاری بریتانیا بود) روی داد. این تغییرات در پاسخ به رقابت فزاینده بینالمللی ارائه خدمات مالی و انقلاب مخابراتی که بوسیله ریز پردازندههای الکترونیکی محقق شده بود، اتفاق افتاد.
انگیزه (اقتصاد)
انگیزه (به انگلیسی: Incentive) عاملی (مالی یا غیر مالی) در علم اقتصاد و جامعهشناسی میباشد، که منجر به انجام کارها یا محاسبههایی میشود، که نتیجهٔ آن ترجیح یک انتخاب به اننخابی دیگر است.
اینکوترمز
اینکو تِرمز (به انگلیسی: Incoterms) یک کلمه مرکب است که از ترکیب سه کلمه انگلیسی «International Commercial Terms» به معنی اصطلاحات بینالمللی بازرگانی تشکیل شدهاست و به صورت گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد. این اصطلاحات برای تفکیک هزینهها و مسئولیتها بین فروشنده و خریدار استفاده میشود.
اینکوترمز به مسائل مرتبط با حمل کالا از فروشنده به خریدار پاسخ میدهد. مسائلی شامل حمل کالاها، ترخیص کالاها، واردات و صادرات کالاها، اینکه چه کسی مسئول پرداخت میباشد و اینکه ریسک جابجایی و انتقال کالا در مراحل مختلف حمل بر عهده چه کسی میباشد. اصطلاحات مختلف اینکوترمز معمولأ با ذکر مکانهای جغرافیایی مورد استفاده قرار میگیرد نه عناوین مرتبط با جابجایی. اینکوترمز توسط اتاق بازرگانی بینالمللیInternational Chamber Of Commerce تهیه و تدوین شدهاست.
روشهای حملونقل عمومی
اینکوترمز به چهار گروه D-C-F-E با اصطلاحات وابسته به هر گروه تقسیم شدهاست.
گروه E مخفف اصطلاح Ex Works - تحویل کالا در نقطه عزیمت در مبدأ:
تعریف: تحویل کالا در نقطه عزیمت در مبدأ (محل کار). در این روش فروشنده، کالا را در محل تولید و یا انبار کالا به خریدار تحویل میدهد و کلیه هزینهها، اعم از بارگیری، حملونقل، بیمه، گمرک و ریسک خرابی کالا بر عهده خریدار است.
گروه F – تحویل کالا به خریدار بدون پرداخت کرایه حمل در مبدأ:
این گروه شامل اصطلاحاتی است که به موجب آن فروشنده، کالا را در محلی که خریدار تعیین کرده تحویل وی میدهد. مهمترین روشهای موجود در این گروه عبارتاند از:
FCA: مخفف اصطلاح Free Carrier
تحویل کالا به حمل کننده در مبدأ (تحویل کالا داخل کامیون، ریل و هواپیما). با توجه به اینکه محل تحویل کشور خریدار باشد، بارگیری با خریدار است و نقطه ریسک میباشد. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل و بیمه با خریدار (نه الزاماً).
FAS: مخفف اصطلاح Free Alongside Ship
تحویل کالا در کنار کشتی در مبدأ. محل خاتمه ریسک فروشنده کنار کشتی در بندر است. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل و بیمه و بازرسی با خریدار است.
FOB: مخفف اصطلاح Free On Board
تحویل کالا در عرشه کشتی در مبدأ. فروشنده وقتی کالا را از روی نرده کشتی عبور داد ریسک خود را خاتمه دادهاست. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل از بندر تحویل و بیمه و بازرسی با خریدار است.
گروه C - تحویل کالا در مبدأ به خریداربا پرداخت کرایه حمل:
این گروه شامل اصطلاحاتی است که به موجب آن فروشنده باید مخارج کرایه را تا مقصد پرداخت نماید، ولی خطر فقدان یا خسارت و هزینههای اضافی بر عهده خریدار است. در این روش نوعی تقسیم مسئولیت بین خریدار و فروشنده اعمال شدهاست.
CFR: مخفف اصطلاح Cost and Freight
ارزش و کرایه حمل تا مقصد. C&F سابق است ولی مخصوص حمل دریایی. کالا وقتی از روی نرده کشتی عبور میکند (بارگیری میشود) مسئولیت فروشنده خاتمه میابد. هزینه بیمه با خریدار است. هزینه حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بیمه با خریدار است. و عقد قرارداد حمل با فروشنده.
CIF: مخفف اصطلاح Cost, Insurance and Freight
ارزش، بیمه و کرایه حمل تا مقصد. مخصوص حمل دریایی میباشد. کالا وقتی از روی نرده کشتی بارگیری میشود مسئولیت فروشنده خاتمه میابد. هزینه حمل و بیمه با فروشندهاست. عقد قرارداد حمل و بیمه با فروشندهاست.
CPT: مخفف اصطلاح Carriage Paid To
تحویل با پرداخت کرایه حمل تا مقصد. حمل مرکب ولی بیشتر برای طرق زمینی یا هوایی استفاده میشود. ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را تحویل اولین حمل کننده میدهد خاتمه میابد. هزینه حمل با فروشنده تا نقطه معین طبق قرارداد. هزینه بیمه خریدار. عقد قرارداد بازرسی با خریدار است.
CIP: مخفف اصطلاح Carriage and Insurance Paid to
تحویل با پرداخت کرایه حمل و بیمه تا مقصد. روش حمل مرکب میباشد. ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را به نقطه توافق شده میرساند خاتمه میابد. هزینه بیمه و حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بیمه و حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بازرسی با خریدار است.
گروه D - تحویل کالا در مقصد:
شامل اصطلاحاتی است که به موجب آن فروشنده مسئول رساندن کالا به نقطه یا محل مورد توافق شده در مقصد است و فروشنده کلیه خطرات و هزینهها را بر عهده میگیرد.
DAF: مخفف اصطلاح Delivered At Frontier
تحویل در مرز (مرز تعیین شده). به طور عمده حمل به وسیله راهآهن انجام میشود و در این نوع حمل میتوان سندی سراسری از راهآهن گرفت که کلیه عملیات حملونقل را تا مقصد نهایی در برگیرد و کالا را برای آن دوره زمانی بیمه نماید.
DES: مخفف اصطلاح Delivered Ex Ship
تحویل در عرشه کشتی (در مقصد). فروشنده کالا را در عرشه کشتی در بندر مقصد تحویل خریدار میدهد و اقدامات و هزینههای ترخیص جهت ورود به بندر مقصد برعهده خریدار است.
DEQ: مخفف اصطلاح Delivered Ex Quay
تحویل در اسکله (در مقصد). فروشنده وقتی کالا را از کشتی به اسکله انتقال داد و عوارض انتقال به اسکله مقصد را پرداخت نمود، در بندر مقصد تحویل خریدار میدهد.
DDU: مخفف اصطلاح Delivered Duty Unpaid
تحویل در مقصد بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی. فروشنده کالا را در کشور مقصد بدون انجام ترخیص کالا برای ورود و پرداخت عوارض تحویل دهد.
DDP: مخفف اصطلاح Delivered Duty Paid
تحویل در مقصد با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی. فروشنده کالا را در کشور مقصد پس از انجام ترخیص کالا و پرداخت عوارض تحویل خریدار میدهد.
4:24 am
استان خراسان رضوی
استان خراسان رضوی یکی از استانهای خراسان در شمال شرقی ایران به مرکزیت مشهد است که از شمال با ترکمنستان و استان خراسان شمالی، از غرب با استان سمنان، از جنوب غربی و جنوب با استان خراسان جنوبی و از شرق با افغانستان همسایه است. این استان در سال ۱۳۸۳ با تقسیم استان خراسان به سه استان ایجاد شد.

واژهٔ رضوی در نام این استان، به مقبرهٔ علی بن موسی الرضا در مرکز این استان اشاره دارد.
مساحت این استان ۱۱۸٬۸۵۴ کیلومتر مربع بوده که از این نظر جهارمین استان بزرگ کشور است.
خراسان رضوی از ۲۵ شهرستان و ۶۵ بخش تشکیل شدهاست.
تاریخچه
خراسان، در طول تاریخ شاهد ظهور و سقوط سلسله ها و دولت های بسیاری در قلمرو خود بوده است. اقوام مختلف اعراب، ترک ها، کردها، مغول ها، ترکمن ها و افغان ها زمان به زمان به این منطقه تغییرات را به ارمغان آورده اند.
جغرافیدانان باستان ایران، ایران را به هشت بخش تقسیم کرده که خراسان بزرگ شکوفا ترین و بزرگترین قلمرو بوده است. اسفراین نیز، در میان دیگر شهرهای استان، یکی از نقاط کانونی برای اقامت اقوام آریایی پس از ورود به ایران محسوب می گردد.
امپراتوری اشکانیان برای چندین سال در نزدیکی مرو در خراسان مستقر بوده است. در دوران ساسانیان نیز استان توسط یک سپهبد که "پادگوسبان" نامیده می شده و چهار مرگراوس (margraves) که هر یک فرمانده یکی چهار بخش استان بوده اند حکومت می شده است.
در دوران فتوحات مسلمانان در ایران خراسان به چهار بخش تقسیم گردید و هر بخش به اسم شهر بزرگ خود یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ نامیده شدند.
آمار جمعیتی
تعداد کل جمعیت استان بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ تعداد ۵٬۹۹۴٬۴۰۲ نفر بوده که شامل ۲٬۹۹۹٬۵۲۹ نفر مرد و ۲٬۹۹۴٬۸۷۳ نفر زن میباشد.
مشهد
مشهدکلانشهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ این شهر با ۲٬۴۱۰٬۸۰۰ نفر جمعیت دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران است.این شهر به واسطه وجود حرم علی بن موسیالرضا، هشتمین امام مذهب شیعه، سالانه پذیرای بیش از ۳۲ میلیون زائر از داخل و بیش از یک میلیون زائر از خارج از کشور است. مشهد تنها در فصل تابستان سال ۱۳۸۹ پذیرای بیش از ۱۳ میلیون مسافر بودهاست. آمار نشان میدهد وجود آرامگاه علی بن موسی الرضا در مشهد موجب شده است که به طور میانگین هر ایرانی، هر سه سال یکبار به مشهد سفر کند. مساحت شهر مشهد درآخرین تغییرات بالغ بر ۲۸۸ کیلومتر مربع میباشد.
پیشینه
حوضهٔ رودخانهٔ کشفرود که شهر مشهد در آن قرار دارد. به خاطر شرایط مناسب طبیعی، از پیش از اسلام به عنوان یکی از بخشهای مورد توجه برای سکونت در خراسان به حساب میآمده است. این منطقه در آغاز مسکن اقوام آریائی بود. در نزدیکی شهر کنونی مشهد، شهری بنام توس وجود داشته است. در اسطورههای ایرانی بنای اصلی شهر توس را به جمشید و بازبنای آن را به توس، پهلوان و سپهسالار کیانی نسبت میدهند. از تاریخ این شهر در پیش از اسلام، به جز افسانهای چند، آگاهی چندانی در دست نیست. ولی با توجه به اسناد موجود، میتوان گمان برد که این شهر در اواخر حکومت ساسانیان، یکی از مرزداریهای سر راه گرگان و نیشابور به مرو و بلخ، و از ولایتهای مشهور در خراسان بزرگ بودهاست.
توس در زمان خلافت عثمان بهطور کامل توسط اعراب فتح شد. در دورهٔ اسلامی این منطقه بخشی از ولایت توس به مرکزیت شهر تابران بود که آبادیهای سناباد و نوغان که بخشی از مشهد کنونی هستند را نیز در بر میگرفت. پس از حملهٔ مغولان مردم شهر ویرانشدهٔ توس به مشهد مهاجرت کردند و شهر گسترش پیدا کرد. مشهد در زمان حکومت نادرشاه افشار به عنوان پایتخت ایران برگزیده شد.
نام مشهد
واژه مشهد به معنی محل شهادت است. علی بن موسی الرضا پس از قتل به دست مأمون عباسی در سال ۲۰۲ هـ. ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و کمکم بر پهنه آن، به ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و مردم توس به مشهد کوچ داده شدند؛ و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد. گفتنی است که نام مشهد اولین بار توسط سلطان محمود غزنوی به این شهر داده شد.
مشهد در دوره اسلامی
به گفته تاریخ نویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، به خراسان روی آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهی احنف بن قیس که مامور فنح خراسان بودند وی را تعقیب کردند. یزدگرد که آنان را به دنبال خویش یافت، راهی توس شد تا از کنارنگ توس مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد، اما کنارنگ با این بهانه که از یک سو، توس گنجایش موکب بزرگ پادشاهی را ندارد، و از سوی دیگر، پناه دادن به پادشاه، امکان یورش سپاه مسلمانان را افزایش میدهد، یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. حاکم مرو نیز در آغاز به استقبال یزدگرد شتافت، اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرین شاه ساسانی در سال ۳۱ هجری به دست آسیابانی در مرو کشته شد. کنارنگ توس هم با احساس خطر از سپاه مسلمانان، طی نامهای از عبدالله بن عامر، امان خواست و عهد کرد که اگر پیشنهاد او پذیرفته شود، در فتح نیشابور مسلمانان را یاری خواهد داد. پس چنین کرد و به امارت نیشابور دست یافت. با این ترفند، کنارنگیان، به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ کردند و تا پایان عصر اموی و چیرگی سپاه ابومسلم در سال ۱۲۹ هجری، در آن جا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم بود که آن جا را رها ساختند.
مشهد در دوره امویان
از تاریخ توس در دوران امویان نیز خبر چندانی در دست نیست. تنها باید از مهاجرت و اقامت و درگذشت خواجه ربیع بن خثیم از یاران ابن مسعود صحابی یاد کرد که در حدود سالهای ۳۵ هجری راهی خراسان شد و در نوغان اقامت گزید و در سال ۶۱ در همان جا درگذشت و دفن شد.
مشهد در دوره عباسیان
در دوره عباسیان، گرچه فرمانداران خراسان از جانب حکومت مرکزی برگزیده میشدند، اما بی کفایتی این والیان و جنبشهایی که در گوشه و کنار این خطه رخ میداد، گاه مردم را چنان برمیآشفت که خواهان برکناری ایشان میشدند. از جمله در سالهای پایانی قرن دوم، آن زمان که علی بن عیسی والی خراسان بود، فتنه و آشوب تا آن اندازه در خراسان بالا گرفت که هارون الرشید در سال ۱۸۹ خود برای سرکوب شورش، رهسپار ولایات شرقی شد. اما علی بن عیسی، فرصت طلبانه، و با هدایای بسیار، در ری نزد او آمد و هارون او را در حکمرانی خراسان پایدار داشت. ولی با سپری شدن یک سال، شورش از حد گذشت و هارون وی را برکنار نمود. در سال ۱۹۲ نیز خود برای استقرار امنیت کامل، راهی خراسان شد و در باغ حمید بن قحطبه اقامت گزید. یک سال پس از آن چنان بیمار شد که همان جا مرد و در تالار بزرگ کاخی که در آن باغ قرار داشت، به خاک سپرده شد. در دوران حکومت هارون عباسی، حمید بن قحطبه طائی والی خراسان بود که کاخی در باغی واقع در ۱٫۵ کیلومتری سناباد داشت. در بهار سال ۱۹۳ هجری قمری، هارون که برای سرکوب شورشی عازم سمرقند بود، در نوغان بیمار شد و بنا به وصیتش او را در آن باغ دفن کردند. چند سال بعد در دوران خلافت مامون، در ۲۰۲ هجری قمری، علی بن موسیالرضا که پس از یک سال اقامت در مرو عازم بغداد بود، در منزل امیر سناباد مسموم شد و مأمون پیکر او را نزدیک قبر هارون به خاک سپرد. از آن پس آن نقطه «مشهد الرضا» به معنی «محل شهادت رضا» و به اختصار مشهد نام گرفت.
از توس تا مشهد
توس، در دل خود شهرهایی داشته، که نوغان و طابران از آبادترین آنها بوده و آوردهاند که این دو شهر هزار قریه و آبادی را در بر میگرفتهاست.... در طول تاریخ، گاه نوغان اعتبار افزونتری مییافته و زمانی طابران رونق بیشتری داشتهاست. جایی که اکنون به نام شهر توس معروف است و آرامگاه فردوسی، حماسه سرای نامدار ایران در آن قرار دارد، تنها بخشی از توس قدیم، یعنی همان طابران است، که بقایای ارگ و باروی نیمه ویرانی که مردم آن را قصر مامون میخوانند و بنای بزرگی که به بقعه هارونیه مشهور شدهاست، در آن پیداست. این محل، در حال حاضر حدود بیست کیلومتری شمال غربی شهر مشهد است. دیگر شهر بزرگ و نامدار توس، نوغان بوده که اینک در دل شهر مشهد قرار دارد. یکی از آبادیهای پیرامون نوغان، روستایی به نام سناباد بوده که آب و هوایی خوش و مطبوع، کشتزارهایی پربار، قناتهایی سرشار و بوستانهایی شاداب و سرسبز داشتهاست. در بهار سال ۱۹۳ ه-ق هنگامی که هارون جهت سرکوب شورشی در سمرقند به نوغان رسید مریض و سپس فوت نمود وی وصیت نموده بود پس از مرگ او را در باغ مجاور محل اقامتش دفن نمایند. مآمون جانشین هارون پس از گذشت چند سالی از خلافتش در اثر طغیانی که علیه وی در عراق پدید آمد به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند «علی ابن موسی الرضا» را به جانشینی نامزد کرد. علی ابن موسی الرضا پس از یک سال ماندن در مرو رهسپار بغداد شد، وقتی به روستای نوغان رسید به خانه امیر سناباد وارد و در آن جا مسموم و در سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ ه-ق پس از سه روز درگذشت و پیکرش در باغ حمید بن قحطبه در ۱٫۵ کیلومتری روستای سناباد مدفون شد، از همان زمان این نقطه به نام مشهد الرضا و بعد به اختصار مشهد نام گرفت.
در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۸ سالروز تولد علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان، توسط محمود احمدی نژاد (رئیس جمهور وقت) و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مشهد رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» برگزیده شد
مناطق شهری مشهد
منطقه ثامن: تقریبا شامل منطقه اطراف حرم میشود و دارای بافت قدیمی- مذهبی - سنتی است. بیشتر هتلها، هتل آپارتمانها و مهمانپذیرهای مشهد در این منطقه واقع شدهاند و جو زائر پذیر دارد.
منطقه احمدآباد: از جمله محلههای قدیمی شهر مشهد است و جزو مناطق اعیان نشین این شهر به شمار میرود.
منطقه قاسمآباد (شهرک غرب): جزو محلههای تازه آباد شده مشهد است. قاسمآباد در شمال غربی مشهد واقع شده و از نظر شهرسازی، به روز تر از سایر نقاط شهر میباشد. محلههای آن دارای پارکهای متعددی است.
جغرافیای طبیعی
شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوی با ۲۸۸ کیلومتر مربع مساحت، در شمال شرق ایران و در طول جغرافیایی ۵۹ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۶۰ درجه و ۳۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۸ دقیقه و در حوضه آبریز کشف رود، بین رشته کوههای بینالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دریا ۹۸۵ متر و فاصلهٔ آن از تهران ۹۶۶ کیلومتر است.
زمینشناسی
دشت (جلکه) مشهد که جزو حوضه آبریز کشف رود میباشد. دشت مشهد به صورت دره وسیع دارای ابعادی به طول بیش از 100km و عرض متوسط حدود 25 km و وسعت حدود 2500 km2 میباشد. دشت مشهد با مختصات طول جغرافیایی ۵۸° و ۲۱´ تا ۶۰° و ۸´ درجه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۵° و ۴۰´ تا ۳۶° ۰۳´ درجه شمالی در حوضه آبریز رودخانه کشف رود در خراسان رضوی قرار دارد. از میان سازندهای موجود در این دشت سازند مزدوران (سازند دوران دوم) در رابطه با منابع آب زیرزمینی حائض اهمیت است. این سازند که از رسوبات سخت کربناته تشکیل شده به دلیل وجود فضاهای خالی کارستی قادر است سفرههای آب زیرزمینی را بوجود آورد. از جمله منابع آب سطحی این دشت نیز میتوان به خود رودخانه کشف رود اشاره کرد. این رودخانه در گذشته دارای آب زیادی بودهاست ولی در حال حاضر به علت پایین افتادن سطح آب زیرزمینی و در نتیجه قطع شدن زهکشها تنها در مواقع سیلابی شدید مقداری آب از سرشاخههای آن وارد میشوند.
اقلیم
آب و هوای مشهد معتدل و متغیر است و وزش بادها در آن بیشتر در جهت جنوب شرقی به شمال غربی است. حداکثر درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالای صفر و کمترین آن در زمستانها ۲۳ درجه زیر صفر است.
نمای شهر
دیدنیها
از دیدنیهای داخل شهر مشهد و اطراف آن میتوان به موارد زیر اشاره نمود: اماکن زیارتی:مسجد گوهرشاد، مسجد هفتاد و دو تن، مصلی طرق
از دیگر مراکز دیدنی شهر مشهد میتوان به موزههای آستان قدس رضوی (که خود شامل چندین موزه است)، مجموعه سرزمین موجهای آبی به عنوان بزرگترین پارک آبی سرپوشیده اشاره کرد.
اماکن باستانی:از سناباد و توس قدیم آثار تاریخی زیادی بر جای نمانده است.(هم اکنون شهر توس در حال یازسازی است) چهار طاقی بازه هور از قدیمیترین بناهای موجود در محدودهٔ شهر است که زمان ساختهشدنش را قرن سوم میلادی تخمین میزنند.
اماکن تاریخی: آرامگاه نادرشاه، آرامگاه فردوسی، ایستگاه راه آهن،
پارکها: پارک کوهسنگی، پارک و شهربازی ملت، کوهستان پارک شادی، باغ وحش و پارک جنگلی وکیلآباد
ییلاقات: شاندیز و طرقبه، زشک، نغندر، جاغرق، منطقه ییلاقی خور (قزلق) و منطقه ییلاقی سررود در شمال غربی مشهد، چالی دره، پارک جنگلی وکیلآباد، بوستان ملت، آبشار اخلمد و کنگ (ماسولهای کوچک)، آبشار ارتکند، پارک جنگلی نه دره در دو کیلومتری جنوب مشهد، منطقه دیدنی فریزی، سد ارداک، هفت حوض، چشمه گیلاس، چشمه گراب
مراکز خرید: مجتمع تجاری پروما، بازار رضا، بازار بینالمللی، بازار خیام، مجتمع آلتون و مجتمع تجاری الماس شرق و مجتمع تجاری وصال، بازار بعثت طرقبه میل اخنگان،، گنبد خشتی، گنبد هارونیه مدارسه عباسقلی خان
معماری و شهرسازی
شهر مشهد در گذشته دارای سه حصار بودهاست و گسترش شهر در گذشته به سمت غرب (حرم علی بن موسیالرضا) بوده. ساخت اصلی شهر فعلی در ۲۵ سال اول قرن حاضر پایه ریزی شدهاست. خیابان، میدان و ساختمانهای دولتی سه عامل هدایت توسعه شهر را به عهده داشتهاند. شهر دارای دو مرکز اصلی است.
چهار سمت شهر از طریق چند خیابان اصلی به میدان مرکزی اتصال مییابد. توسعه شهر در دهه ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ در جنوب غربی و غرب صورت گرفت. راه آهن و فرودگاه تأثیر زیادی بر چگونگی هدایت توسعه داشتهاند. در دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵، جاده جدید تهران باعث توسعه شهر به سمت جنوب گردید. از سال ۴۵ به بعد توسعه شهر منطبق با طرح جامع هدایت شدهاست. در سال ۱۳۵۵ محور اصلی جامعه سنتو، دانشگاه فردوسی و پارک ملت توسعه شهر را به سمت غرب تشدید نمودند. این شهر قرار بود به دو قسمت مذهبی - سنتی (مشهد شرقی یا رضوی) و توریستی - مدرن (مشهد غربی یا پهلوی) تقسیم شود، که با انقلاب اسلامی ناکام ماند. در دوره شهرداری شهردار پژمان این امر با پارهای تغییرات انجام گردید و شهرستان طرقبه-شاندیز به عنوان شهر توریستی مشهد معرفی گردید. ساختار کالبدی شهر به صورت قطاعی است. مراکز تجاری و خدماتی در اطراف حرم و قطاع غربی تمرکز یافتهاند و واحدهای مسکونی در دو محور غرب و شرق قرار دارند.
فضای سبز
از جمله پارکهای محبوب و مورد توجه مردم شهر مشهد، میتوان به پارک ملت، پارک بانوان (حجاب)، باغ ملی، پارک بزرگ وحدت، امام رضا (گلشهر)، کوهستان پارک شادی، پارک رازی (قره خان)، پارک امت، پارک محلی مطهر، پارک پردیس قائم، پارک میرزا کوچک خان، پارک خورشید و پارک کوهسنگی اشاره کرد. پارک خورشید، اولین پارک مشهد است که در آن زمین فوتبال ساحلی و زمین والیبال ساحلی، با ابعاد استاندارد، ایجاد شده است؛ گفتنی است که روشنایی آلاچیقهای این پارک از سلولار خورشیدی تامین میگردد.
استان خراسان رضوی یکی از استانهای خراسان در شمال شرقی ایران به مرکزیت مشهد است که از شمال با ترکمنستان و استان خراسان شمالی، از غرب با استان سمنان، از جنوب غربی و جنوب با استان خراسان جنوبی و از شرق با افغانستان همسایه است. این استان در سال ۱۳۸۳ با تقسیم استان خراسان به سه استان ایجاد شد.

واژهٔ رضوی در نام این استان، به مقبرهٔ علی بن موسی الرضا در مرکز این استان اشاره دارد.
مساحت این استان ۱۱۸٬۸۵۴ کیلومتر مربع بوده که از این نظر جهارمین استان بزرگ کشور است.
خراسان رضوی از ۲۵ شهرستان و ۶۵ بخش تشکیل شدهاست.
تاریخچه
خراسان، در طول تاریخ شاهد ظهور و سقوط سلسله ها و دولت های بسیاری در قلمرو خود بوده است. اقوام مختلف اعراب، ترک ها، کردها، مغول ها، ترکمن ها و افغان ها زمان به زمان به این منطقه تغییرات را به ارمغان آورده اند.
جغرافیدانان باستان ایران، ایران را به هشت بخش تقسیم کرده که خراسان بزرگ شکوفا ترین و بزرگترین قلمرو بوده است. اسفراین نیز، در میان دیگر شهرهای استان، یکی از نقاط کانونی برای اقامت اقوام آریایی پس از ورود به ایران محسوب می گردد.
امپراتوری اشکانیان برای چندین سال در نزدیکی مرو در خراسان مستقر بوده است. در دوران ساسانیان نیز استان توسط یک سپهبد که "پادگوسبان" نامیده می شده و چهار مرگراوس (margraves) که هر یک فرمانده یکی چهار بخش استان بوده اند حکومت می شده است.
در دوران فتوحات مسلمانان در ایران خراسان به چهار بخش تقسیم گردید و هر بخش به اسم شهر بزرگ خود یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ نامیده شدند.
آمار جمعیتی
تعداد کل جمعیت استان بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ تعداد ۵٬۹۹۴٬۴۰۲ نفر بوده که شامل ۲٬۹۹۹٬۵۲۹ نفر مرد و ۲٬۹۹۴٬۸۷۳ نفر زن میباشد.
مشهد
مشهدکلانشهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ این شهر با ۲٬۴۱۰٬۸۰۰ نفر جمعیت دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران است.این شهر به واسطه وجود حرم علی بن موسیالرضا، هشتمین امام مذهب شیعه، سالانه پذیرای بیش از ۳۲ میلیون زائر از داخل و بیش از یک میلیون زائر از خارج از کشور است. مشهد تنها در فصل تابستان سال ۱۳۸۹ پذیرای بیش از ۱۳ میلیون مسافر بودهاست. آمار نشان میدهد وجود آرامگاه علی بن موسی الرضا در مشهد موجب شده است که به طور میانگین هر ایرانی، هر سه سال یکبار به مشهد سفر کند. مساحت شهر مشهد درآخرین تغییرات بالغ بر ۲۸۸ کیلومتر مربع میباشد.
پیشینه
حوضهٔ رودخانهٔ کشفرود که شهر مشهد در آن قرار دارد. به خاطر شرایط مناسب طبیعی، از پیش از اسلام به عنوان یکی از بخشهای مورد توجه برای سکونت در خراسان به حساب میآمده است. این منطقه در آغاز مسکن اقوام آریائی بود. در نزدیکی شهر کنونی مشهد، شهری بنام توس وجود داشته است. در اسطورههای ایرانی بنای اصلی شهر توس را به جمشید و بازبنای آن را به توس، پهلوان و سپهسالار کیانی نسبت میدهند. از تاریخ این شهر در پیش از اسلام، به جز افسانهای چند، آگاهی چندانی در دست نیست. ولی با توجه به اسناد موجود، میتوان گمان برد که این شهر در اواخر حکومت ساسانیان، یکی از مرزداریهای سر راه گرگان و نیشابور به مرو و بلخ، و از ولایتهای مشهور در خراسان بزرگ بودهاست.
توس در زمان خلافت عثمان بهطور کامل توسط اعراب فتح شد. در دورهٔ اسلامی این منطقه بخشی از ولایت توس به مرکزیت شهر تابران بود که آبادیهای سناباد و نوغان که بخشی از مشهد کنونی هستند را نیز در بر میگرفت. پس از حملهٔ مغولان مردم شهر ویرانشدهٔ توس به مشهد مهاجرت کردند و شهر گسترش پیدا کرد. مشهد در زمان حکومت نادرشاه افشار به عنوان پایتخت ایران برگزیده شد.
نام مشهد
واژه مشهد به معنی محل شهادت است. علی بن موسی الرضا پس از قتل به دست مأمون عباسی در سال ۲۰۲ هـ. ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و کمکم بر پهنه آن، به ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و مردم توس به مشهد کوچ داده شدند؛ و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد. گفتنی است که نام مشهد اولین بار توسط سلطان محمود غزنوی به این شهر داده شد.
مشهد در دوره اسلامی
به گفته تاریخ نویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، به خراسان روی آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهی احنف بن قیس که مامور فنح خراسان بودند وی را تعقیب کردند. یزدگرد که آنان را به دنبال خویش یافت، راهی توس شد تا از کنارنگ توس مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد، اما کنارنگ با این بهانه که از یک سو، توس گنجایش موکب بزرگ پادشاهی را ندارد، و از سوی دیگر، پناه دادن به پادشاه، امکان یورش سپاه مسلمانان را افزایش میدهد، یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. حاکم مرو نیز در آغاز به استقبال یزدگرد شتافت، اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرین شاه ساسانی در سال ۳۱ هجری به دست آسیابانی در مرو کشته شد. کنارنگ توس هم با احساس خطر از سپاه مسلمانان، طی نامهای از عبدالله بن عامر، امان خواست و عهد کرد که اگر پیشنهاد او پذیرفته شود، در فتح نیشابور مسلمانان را یاری خواهد داد. پس چنین کرد و به امارت نیشابور دست یافت. با این ترفند، کنارنگیان، به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ کردند و تا پایان عصر اموی و چیرگی سپاه ابومسلم در سال ۱۲۹ هجری، در آن جا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم بود که آن جا را رها ساختند.
مشهد در دوره امویان
از تاریخ توس در دوران امویان نیز خبر چندانی در دست نیست. تنها باید از مهاجرت و اقامت و درگذشت خواجه ربیع بن خثیم از یاران ابن مسعود صحابی یاد کرد که در حدود سالهای ۳۵ هجری راهی خراسان شد و در نوغان اقامت گزید و در سال ۶۱ در همان جا درگذشت و دفن شد.
مشهد در دوره عباسیان
در دوره عباسیان، گرچه فرمانداران خراسان از جانب حکومت مرکزی برگزیده میشدند، اما بی کفایتی این والیان و جنبشهایی که در گوشه و کنار این خطه رخ میداد، گاه مردم را چنان برمیآشفت که خواهان برکناری ایشان میشدند. از جمله در سالهای پایانی قرن دوم، آن زمان که علی بن عیسی والی خراسان بود، فتنه و آشوب تا آن اندازه در خراسان بالا گرفت که هارون الرشید در سال ۱۸۹ خود برای سرکوب شورش، رهسپار ولایات شرقی شد. اما علی بن عیسی، فرصت طلبانه، و با هدایای بسیار، در ری نزد او آمد و هارون او را در حکمرانی خراسان پایدار داشت. ولی با سپری شدن یک سال، شورش از حد گذشت و هارون وی را برکنار نمود. در سال ۱۹۲ نیز خود برای استقرار امنیت کامل، راهی خراسان شد و در باغ حمید بن قحطبه اقامت گزید. یک سال پس از آن چنان بیمار شد که همان جا مرد و در تالار بزرگ کاخی که در آن باغ قرار داشت، به خاک سپرده شد. در دوران حکومت هارون عباسی، حمید بن قحطبه طائی والی خراسان بود که کاخی در باغی واقع در ۱٫۵ کیلومتری سناباد داشت. در بهار سال ۱۹۳ هجری قمری، هارون که برای سرکوب شورشی عازم سمرقند بود، در نوغان بیمار شد و بنا به وصیتش او را در آن باغ دفن کردند. چند سال بعد در دوران خلافت مامون، در ۲۰۲ هجری قمری، علی بن موسیالرضا که پس از یک سال اقامت در مرو عازم بغداد بود، در منزل امیر سناباد مسموم شد و مأمون پیکر او را نزدیک قبر هارون به خاک سپرد. از آن پس آن نقطه «مشهد الرضا» به معنی «محل شهادت رضا» و به اختصار مشهد نام گرفت.
از توس تا مشهد
توس، در دل خود شهرهایی داشته، که نوغان و طابران از آبادترین آنها بوده و آوردهاند که این دو شهر هزار قریه و آبادی را در بر میگرفتهاست.... در طول تاریخ، گاه نوغان اعتبار افزونتری مییافته و زمانی طابران رونق بیشتری داشتهاست. جایی که اکنون به نام شهر توس معروف است و آرامگاه فردوسی، حماسه سرای نامدار ایران در آن قرار دارد، تنها بخشی از توس قدیم، یعنی همان طابران است، که بقایای ارگ و باروی نیمه ویرانی که مردم آن را قصر مامون میخوانند و بنای بزرگی که به بقعه هارونیه مشهور شدهاست، در آن پیداست. این محل، در حال حاضر حدود بیست کیلومتری شمال غربی شهر مشهد است. دیگر شهر بزرگ و نامدار توس، نوغان بوده که اینک در دل شهر مشهد قرار دارد. یکی از آبادیهای پیرامون نوغان، روستایی به نام سناباد بوده که آب و هوایی خوش و مطبوع، کشتزارهایی پربار، قناتهایی سرشار و بوستانهایی شاداب و سرسبز داشتهاست. در بهار سال ۱۹۳ ه-ق هنگامی که هارون جهت سرکوب شورشی در سمرقند به نوغان رسید مریض و سپس فوت نمود وی وصیت نموده بود پس از مرگ او را در باغ مجاور محل اقامتش دفن نمایند. مآمون جانشین هارون پس از گذشت چند سالی از خلافتش در اثر طغیانی که علیه وی در عراق پدید آمد به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند «علی ابن موسی الرضا» را به جانشینی نامزد کرد. علی ابن موسی الرضا پس از یک سال ماندن در مرو رهسپار بغداد شد، وقتی به روستای نوغان رسید به خانه امیر سناباد وارد و در آن جا مسموم و در سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ ه-ق پس از سه روز درگذشت و پیکرش در باغ حمید بن قحطبه در ۱٫۵ کیلومتری روستای سناباد مدفون شد، از همان زمان این نقطه به نام مشهد الرضا و بعد به اختصار مشهد نام گرفت.
در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۸ سالروز تولد علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان، توسط محمود احمدی نژاد (رئیس جمهور وقت) و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مشهد رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» برگزیده شد
مناطق شهری مشهد
منطقه ثامن: تقریبا شامل منطقه اطراف حرم میشود و دارای بافت قدیمی- مذهبی - سنتی است. بیشتر هتلها، هتل آپارتمانها و مهمانپذیرهای مشهد در این منطقه واقع شدهاند و جو زائر پذیر دارد.
منطقه احمدآباد: از جمله محلههای قدیمی شهر مشهد است و جزو مناطق اعیان نشین این شهر به شمار میرود.
منطقه قاسمآباد (شهرک غرب): جزو محلههای تازه آباد شده مشهد است. قاسمآباد در شمال غربی مشهد واقع شده و از نظر شهرسازی، به روز تر از سایر نقاط شهر میباشد. محلههای آن دارای پارکهای متعددی است.
جغرافیای طبیعی
شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوی با ۲۸۸ کیلومتر مربع مساحت، در شمال شرق ایران و در طول جغرافیایی ۵۹ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۶۰ درجه و ۳۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۸ دقیقه و در حوضه آبریز کشف رود، بین رشته کوههای بینالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دریا ۹۸۵ متر و فاصلهٔ آن از تهران ۹۶۶ کیلومتر است.
زمینشناسی
دشت (جلکه) مشهد که جزو حوضه آبریز کشف رود میباشد. دشت مشهد به صورت دره وسیع دارای ابعادی به طول بیش از 100km و عرض متوسط حدود 25 km و وسعت حدود 2500 km2 میباشد. دشت مشهد با مختصات طول جغرافیایی ۵۸° و ۲۱´ تا ۶۰° و ۸´ درجه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۵° و ۴۰´ تا ۳۶° ۰۳´ درجه شمالی در حوضه آبریز رودخانه کشف رود در خراسان رضوی قرار دارد. از میان سازندهای موجود در این دشت سازند مزدوران (سازند دوران دوم) در رابطه با منابع آب زیرزمینی حائض اهمیت است. این سازند که از رسوبات سخت کربناته تشکیل شده به دلیل وجود فضاهای خالی کارستی قادر است سفرههای آب زیرزمینی را بوجود آورد. از جمله منابع آب سطحی این دشت نیز میتوان به خود رودخانه کشف رود اشاره کرد. این رودخانه در گذشته دارای آب زیادی بودهاست ولی در حال حاضر به علت پایین افتادن سطح آب زیرزمینی و در نتیجه قطع شدن زهکشها تنها در مواقع سیلابی شدید مقداری آب از سرشاخههای آن وارد میشوند.
اقلیم
آب و هوای مشهد معتدل و متغیر است و وزش بادها در آن بیشتر در جهت جنوب شرقی به شمال غربی است. حداکثر درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالای صفر و کمترین آن در زمستانها ۲۳ درجه زیر صفر است.
نمای شهر
دیدنیها
از دیدنیهای داخل شهر مشهد و اطراف آن میتوان به موارد زیر اشاره نمود: اماکن زیارتی:مسجد گوهرشاد، مسجد هفتاد و دو تن، مصلی طرق
از دیگر مراکز دیدنی شهر مشهد میتوان به موزههای آستان قدس رضوی (که خود شامل چندین موزه است)، مجموعه سرزمین موجهای آبی به عنوان بزرگترین پارک آبی سرپوشیده اشاره کرد.
اماکن باستانی:از سناباد و توس قدیم آثار تاریخی زیادی بر جای نمانده است.(هم اکنون شهر توس در حال یازسازی است) چهار طاقی بازه هور از قدیمیترین بناهای موجود در محدودهٔ شهر است که زمان ساختهشدنش را قرن سوم میلادی تخمین میزنند.
اماکن تاریخی: آرامگاه نادرشاه، آرامگاه فردوسی، ایستگاه راه آهن،
پارکها: پارک کوهسنگی، پارک و شهربازی ملت، کوهستان پارک شادی، باغ وحش و پارک جنگلی وکیلآباد
ییلاقات: شاندیز و طرقبه، زشک، نغندر، جاغرق، منطقه ییلاقی خور (قزلق) و منطقه ییلاقی سررود در شمال غربی مشهد، چالی دره، پارک جنگلی وکیلآباد، بوستان ملت، آبشار اخلمد و کنگ (ماسولهای کوچک)، آبشار ارتکند، پارک جنگلی نه دره در دو کیلومتری جنوب مشهد، منطقه دیدنی فریزی، سد ارداک، هفت حوض، چشمه گیلاس، چشمه گراب
مراکز خرید: مجتمع تجاری پروما، بازار رضا، بازار بینالمللی، بازار خیام، مجتمع آلتون و مجتمع تجاری الماس شرق و مجتمع تجاری وصال، بازار بعثت طرقبه میل اخنگان،، گنبد خشتی، گنبد هارونیه مدارسه عباسقلی خان
معماری و شهرسازی
شهر مشهد در گذشته دارای سه حصار بودهاست و گسترش شهر در گذشته به سمت غرب (حرم علی بن موسیالرضا) بوده. ساخت اصلی شهر فعلی در ۲۵ سال اول قرن حاضر پایه ریزی شدهاست. خیابان، میدان و ساختمانهای دولتی سه عامل هدایت توسعه شهر را به عهده داشتهاند. شهر دارای دو مرکز اصلی است.
چهار سمت شهر از طریق چند خیابان اصلی به میدان مرکزی اتصال مییابد. توسعه شهر در دهه ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ در جنوب غربی و غرب صورت گرفت. راه آهن و فرودگاه تأثیر زیادی بر چگونگی هدایت توسعه داشتهاند. در دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵، جاده جدید تهران باعث توسعه شهر به سمت جنوب گردید. از سال ۴۵ به بعد توسعه شهر منطبق با طرح جامع هدایت شدهاست. در سال ۱۳۵۵ محور اصلی جامعه سنتو، دانشگاه فردوسی و پارک ملت توسعه شهر را به سمت غرب تشدید نمودند. این شهر قرار بود به دو قسمت مذهبی - سنتی (مشهد شرقی یا رضوی) و توریستی - مدرن (مشهد غربی یا پهلوی) تقسیم شود، که با انقلاب اسلامی ناکام ماند. در دوره شهرداری شهردار پژمان این امر با پارهای تغییرات انجام گردید و شهرستان طرقبه-شاندیز به عنوان شهر توریستی مشهد معرفی گردید. ساختار کالبدی شهر به صورت قطاعی است. مراکز تجاری و خدماتی در اطراف حرم و قطاع غربی تمرکز یافتهاند و واحدهای مسکونی در دو محور غرب و شرق قرار دارند.
فضای سبز
از جمله پارکهای محبوب و مورد توجه مردم شهر مشهد، میتوان به پارک ملت، پارک بانوان (حجاب)، باغ ملی، پارک بزرگ وحدت، امام رضا (گلشهر)، کوهستان پارک شادی، پارک رازی (قره خان)، پارک امت، پارک محلی مطهر، پارک پردیس قائم، پارک میرزا کوچک خان، پارک خورشید و پارک کوهسنگی اشاره کرد. پارک خورشید، اولین پارک مشهد است که در آن زمین فوتبال ساحلی و زمین والیبال ساحلی، با ابعاد استاندارد، ایجاد شده است؛ گفتنی است که روشنایی آلاچیقهای این پارک از سلولار خورشیدی تامین میگردد.
ساعت : 4:24 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی